هدایت ممکنات نمایم؛ و بعد از تشکیل طبقهٔ منجمد کرات، حرارت محبوس داخل آنها را امر تزلزل دادم تا از ناف به سطوح خویش به قوهٔ و ولکانی[۱](معربش هلکان است)، جبال مرفوعه براندازند و سلاسل معادن برافرازند و از صعود بخار گرم به فضای بارد[۲] تولید میاه وافره نموده فرج مخلای خودرا کنند؛ و آنها را بخار نامیدم تا تعدیل هوای نسیم و سیر سفاین و نزول امطار،[۳] در خور اقتضای مخلوق، استقرار یابد. ای دیوجان، این تشریح عالم خلقت را به زبانی که تو بفهمی میگویم، و به خطی که تو آشنا هستی مینویسم.
لوح دوم
بعد از آنکه زمین مسکن تو با سایر افلاک تکوین خود را تکمیل نمود، قوهٔ انبات[۴] بر او دادم. هوای نسیمی به دور او پیچیدم، فصول اربعهٔ اورا مقرر داشتم، در هوای نسیم تشکیل برف و تگرگ و تموج خلق کردم. آن وقت کرهٔ زمین را مثل سایرین استقلال دادم که در مدار خود بگردد، هرچه دارد به خود بدهد و از خود بگیرد، و مستعد تعیش حیوان بشود. در این دوره آدم را از خاک خلق کردم، شرف و تکریم دادم، تعلیم اسما نمودم، و صراطالمستقیم قوانین خلقت را به او نشان دادم، و سزای