در هیچ دولت نیست، برای هریک از آحاد لشکر حرزی لازم است که گلولهٔ دشمن به آنها نخورد.»
نویسندهٔ کتاب از قول یکی از رجال با اطلاع می نویسد: «روزی سخن از تشکیل بانک به میان آمد. من میگفتم ثمر بانک را ملل اروپا میدانند که دویست سال است تخم او را در مملکت خود کاشتهاند. یکی از رجال گفت گمان ندارم بانک فرنگیان از بالنگ ما لذیذتر باشد، چه مضایقه، بیارید بکارید، میخوریم میبینیم.» و روزی دیگر «سخن از دایره ساختن وزارتخانهها در میان بود. من اول دایرهٔ بزرگی مرکز، بعد مرکز را به دوایر شش وزارت، بعد ممالک محروسه را به چهار قسمت یعنی مملکت. هر مملکت را مرکز مخصوص، و هر مرکز را دوایر مربوط وزارت سته کشیدم به دارالشورای تقدیم کردم. گرفتند نگاه کردند. یکی از آن میان، که از مقربین است، گفت: اگر منظور شما دایره. نشستن وزراست چه عیب دارد، برخیزیم بنشینیم، و اگر منظور شما محدود نمودن وزارت سته است، قبلهٔ عالم باز هر وقت به کسی شأن وزارت مرحمت فرمائید میدهد، دیگر این تضییع اوقات چرا؟»
اما مأمورینی نیز که در خارج برای حفظ منافع اتباع انجام وظیفه میکنند، دست کمی از اینان ندارند. فیالمثل قونسول موقت ایران در مکه «سواد ندارد. مدتی در ازمیر تنباکو میفروخته، بعد به جنرال قونسولگری ازمیر تعیین شده بوده». و نه تنها این مأمور چنین است، بلکه «اکثر قناسیل دهات عثمانی و بلاد ازمیر و اسکندریه و سنوب از این قماشند.»
این رجال بزرگوار به جای همه چیز عناوین و القاب به دم خود میبندند، و چون دیگر «در میان القاب چیز قابلی باقی نمیماند از عناوین خارجه پرنسی را استعاره میکنند» و به کار میبرند.