این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
قسمت ثالث
●
- نزول ملک شموئیل به کمبیز دوم شاه ایران - ملکهٔ ایران خود را مسموم کرده وفات میکند - سیفون وزیر اول زن خود را میکشد - حفر خزانه و الواح دیوجانی - ویران شدن درهٔ بایقو - صیادی و تفصیلات او - جعفرآقای کرد میخواهد مهاجرت نماید - جواد بک کد خدا - ورود شهر سمندر و حاکم او.
در دو فرسخی سنور درهٔ عمیقی است که از میانش رودخانهٔ «بایقو» میگذرد. شاهراه بزرگ است، روزی هزار نفر آدم و دواب از آنجا عبور میکند. به رفتا گفتم پیش روی ما حالا درهٔ بایقو است. اخبار قلعهٔ قلهٔ کوه اورا که در السنه سایر[۱] است شنیدهاید؟ مصطفی و محمد گفتند شنیدهایم، معروف است. حسین گفت تاریخ قلعهٔ بایقو را در کتاب «التکوین» و تألیف «ابوالمعارف لامکانی»، که با خط خود مؤلف در کتابخانهٔ «توهمات سیمرغی» محفوظ است، خواندهام. ماحصل تفصیلات زیادش این
- ↑ جاری و رایج.
۱۱۴