برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

است تقویت نماییم. هرقدر اینها را بیشتر بشنویم به اقتضای عصر و خطرات تمدن زیاد مستحضر می‌شویم.

بعد فرمود شخص موثقی به من نقل کرد که شما در کتابی نوشته‌اید یا در جایی گفته‌اید، درست در خاطرم نیست، که ابجد ما را باید عوض کرد و تغییر داد. حقیقت دارد یا بهتان است؟ گفتم این خیال عالی اگر اول از من سرمیزد بنده آن وقت از اشخاص تاریخی می‌شدم و شرف ذکر خیرا خلاف را تبول ابدی خود می‌نمودم؛ ولی صد سال قبل از بنده گفته و نوشته‌اند. بنده نیز هم گفته و هم نوشته‌ام. به عقیدهٔ من سبب عمده و علت اصلی جهالت ملت اسلام الفبا یا ابجد مندرس ماست، که بعد از پنجاه سال تعلیم، کلمات را بی‌قرینه و تصور معنی ما قبل و ما بعد او نمی‌توانیم درست بخوانیم. فرمود از انصاف شما بعیدست تا این درجه انکار بدیهی بکنید! قلم را گرفته یک کلمهٔ «کرد» نوشتم[۱]. عرض کردم مرحمت فرموده این را بخوانید. گفت «کُرد». گفتم نیست. گفت «کَرد». گفتم نیست. «کرده». گفتم نیست. گفت پس «کَرَد» است! گفتم یقین یکی از این چهار است، بفرمایید که مقصود نویسنده کدام یک آنهاست؟ گفت بدیهی است که مقصود نویسنده را محل موضوع کلمه مشخص می‌کند. عرض کردم پس بنده انکار بدیهی نکردم، حضرت آقا اقرار بلیغ نمودند! معلوم است زبان آلت ادای کلمات به مستمعین حاضر است، و رقم آلت تبلیغ کلمات به منتظرین غایب. پس هر چه سهولت و سادگی این اداء و تبلیغ بیشتر است مطلوب و محبوبتر است. وانگهی اگر چند نقطه را پیش هم بگذاریم خطی حاصل کنیم (......)، که با آن خط


  1. مثل فاضل محقق میرزا ملکم خان است درصحبت شیخ و وزیر آورده. (نویسنده)
۱۰۱