پرش به محتوا

برگه:Korushname.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

که در زمان شاه عباس بزرگ شیخ الاسلام ایران بود. شهرت و آوازه شیخ بهائی دانشمند عالیقدر ایران بیش از آنست که نیاز به شرح وبسط باشد میرزا حبیب اله خان عاملی از تحصیل کرده های دارالفنون قدیم است. در آن هنگام معلمان دارالفنون عموماً خارجى واكثراً فرانسوی بوده اند و بدین مناسبت او بزبان فرانسه نیز احاطه و تسلط یافت و پس از فراغ از تحصیل از طرف وزارت معارف مأمور شد که در گرگان (استر آباد سابق) مدرسه اى بسبك امروز تأسیس نماید. بدون تردید در متجاوز از پنجاه سال پیش برای نخستین بار اولین مدرسه گرگان را ایشان بسبك مدارس امروزی دایر و تأسیس نمود. البته این اقدام با مشکلات بزرگی مواجه بود و حتی چندبار او را تکفیر نمودند و قصد جانش کردند در آن هنگام میرزا حبیب الله خان جوانی خوش سیما و برومند و نیرومند و از مشروطه خواهان پرحرارت و در صف ایشان علیه اردوی استبداد جنگیده بود و در سواری و تیراندازی مهارتی بسزا داشت . با امتزاج خصائص جسمی و روحی و جمع فضایل و اوصاف صوری و معنوی توانستند اعتماد عمومی را جلب کنند و چون باستحکام معتقدات مذهبی و اخلاقی او آشنایی یافتند بتدریج بدورش گرد آمدند و اطفال خود را برای تحصیل طبق برنامه و روش جدید با و سپردند نخست مدرسه سعادت جرجان تازه تأسیس شده بود که اعتصام الممالك به گرگان وارد شد و طبق معمول ، بزرگان و معاریف شهر بدیدن او رفتند . در اینجا بود که با میرزا حبیب الله خان آشنا شد و او را جوانی آراسته و کامل یافت. پسران خود را بمدرسه ایشان فرستاد و سپس دختر بزرگ خود (افسر الملوك) را بعقد ازدواج او در آورد • پس این زوج خوشبخت از آن هنگام تاکنون در گرگان زندگی میکنند و ثمره این ازدواج هفت فرزند است ، پنج پسر و دو دختر . نویسنده این تذکره نیز ثمره آن پیوند است و باین وابستگی و انتساب خود را مباهی و مفتخر میداند. از زمانی که بیاد دارم تا با مروز قلبی رئوف تر و خصائص روحی مهربانتر از این مادر پر مهر ندیده ام . او بهر موجودی و اخلاقی عشق میورزد و بهیچ روی تحمل ظلم وشقاوت را برای جانداری ندارد همین چندماه پیش که بزیارتشان بگرگان رفته بودم روزی از داخل عمارت صدای تغیر مادرم را شنیدم چون برایم تازگی داشت و این حال را مناسب مزاجشان نیافتم به باغ خانه شتافتم هیچ