برگه:Kolliyat-e Divan-e Aref-e Qazvini.pdf/۳۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶
◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶◀•▶
۳۶۰

–۱–

  گریه را به مستی بهانه کردم شکوه‌ها ز دست زمانه کردم  
  آستین چو از چشم برگرفتم سیل خون به دامان روانه کردم  
  از چه روی چون ارغوان ننالم از جفایت ای چرخِ دون ننالم  
  چون نگریم از درد چون ننالم دزد را چو محرم بخانه کردم  
  دلا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا  
  برون شد از پرده راز (پرده راز پرده راز)  
  تو پرده‌پوشی چرا؟  

–۲–

  همچو چشم مستت جهان خراب است از چه روی، روی تو در حجاب است  
  رخ مپوش که این دور انتخاب است من تو را به خوبی نشانه کردم  
  باغبان چه گویم بمن چه ها کرد کینه‌های دیرینه بر ملا کرد  
  دست من ز دامن گل رها کرد تا بشاخ گل آشیانـه کـردم  
  دلا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا  
  برون شد از پرده راز (پرده راز پرده راز)  
  تو پرده‌پوشی چرا؟