برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۶۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بسم الله الرحمن الرحیم

۱– ط

  اول دفتر بنام ایزد دانا صانع پروردگار[۱] حیّ توانا  
  اکبر و اعظم خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا  
  از در بخشندگی و بنده‌نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا  
  قسمت خود میخورند منعم و درویش روزی خود میبرند پشه و عنقا  
  حاجت موری بعلم غیب بداند در بُن چاهی بزیر صخرهٔ صما  
  جانور از نطفه میکند شکر از نی برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا  
  شربت نوش آفرید از مگس نحل نخل تناور کند ز دانهٔ[۲] خرما  
  از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق از همه عالم نهان و بر همه پیدا  
  پرتو نور سرادقات جلالش از عظمت ماورای فکرت دانا  
  خود نه زبان در دهان عارف مدهوش حمد و ثنا میکند، که موی بر اعضا  
  هرکه نداند سپاس نعمت امروز حیف خورد بر نصیب رحمت فردا  
  بار خدایا مهیمنیّ و مدبّر وز همه عیبی مقدّسی[۳] و مبرّا  
  ما نتوانیم حقّ حمد تو گفتن با همه کرّوبیان عالم بالا  
  سعدی از آنجا که فهم اوست سخن گفت ور نه کمال تو وهم[۴] کی رسد آنجا؟  

۲– ط

  ای نفس خرّم باد صبا از بر یار آمدهٔ مرحبا  
  قافلهٔ شب چه شنیدی ز صبح؟ مرغ سلیمان چه خبر از سبا؟  

  1. پروردگار و.
  2. از استهٔ (= هستهٔ).
  3. منزهی.
  4. فهم. ور نه کمالات وهم