برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۴۹۲

از ویکی‌نبشته
پرش به ناوبری پرش به جستجو
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
باب چهارم
— ۱۵۲ —

  ببیچارگی تن فرا خاک داد و گر گرد عالم برآمد چو باد  
  بسی برنیاید که خاکش خورد دگر باره بادش بعالم برد  
  نگر تا گلستان معنی شکفت برو هیچ بلبل چنین خوش نگفت  
  عجب گر بمیرد چنین بلبلی که بر استخوانش نروید گلی