برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۲۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در آداب صحبت
— ۱۸۱ —

  میان دو تن آتش افروختن نه عقلست و خود در میان سوختن  
  در سخن با دوستان آهسته باش تا ندارد دشمن خونخوار گوش  
  پیش دیوار آنچه گوئی هوش دار تا نباشد در پس دیوار گوش[۱]  

* * *

هر که با دشمنان صلح می کند سر آزار دوستان دارد[۲]

  بشوی ای خردمند از آن دوست دست که با دشمنانت بود هم نشست  

* * *

چون در امضای کاری متردّد باشی آن طرف اختیار کن که بی آزارتر برآید

  با مردم سهل خوی[۳] دشخوار مگوی با آنکه در صلح زند جنگ مجوی  

تا کار بزر بر میآید جان در خطر افکندن نشاید[۴]

  چو دست از همه حیلتی در گسست حلالست بردن بشمشیر دست  

* * *

بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید


  1. این بیت در نسخه متن نیست ولی در همه نسخه‌ها هست.
  2. در نسخه سلطنتی چنین است:
      هر که با دشمنان بصلح بود سر آزار دوستان دارد  
  3. گوی، جوی.
  4. در بعضی از نسخ: عرب گوید آخر الحبل السیف.