برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۲۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در تاثیر تربیت
— ۱۷۳ —

بر دل و سر و خرامان را پای[۱] از خجالت او در گل

  بخون عزیزان فرو برده چنگ سر انگشتها کرده عناب رنگ  

محالست که با حسن طلعت او گرد مناهی گردد یا قصد تباهی کند[۲]

  دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد کی التفات کند بر بتان یغمائی  
  من کان بین یدیه ما اشتهی رطب یغنیه ذلک عن رجم العناقید  

اغلب تهی دستان دامن عصمت بمعصیت آلایند و گرسنگان نان ربایند

  چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد[۳] کین شتر صالحست یا خر دجّال  

چه مایه مستوران بعلت درویشی در عین فساد افتاده‌اند و عرض گرامی بباد زشت نامی بر داده

  با گرسنگی قوّت پرهیز نماند افلاس عنان از کف تقوی بستاند  

[۴]حاتم طائی که بیابان نشین بود اگر شهری بودی از جوش گدایان بیچاره شدی و جامه برو پاره کردندی[۵] گفتا نه که من بر حال ایشان رحمت می برم گفتم نه که بر مال ایشان حسرت میخوری ما درین گفتار و هر دو بهم گرفتار هر بیدقی که براندی بدفع آن بکوشیدمی و هر شاهی که بخواندی بفرزین بپوشیدمی تا نقد کیسه همت در باخت و تیر جعبه حجت همه بینداخت


  1. ص: خرامان پای.
  2. یارای تباهی بزند.
  3. ص: نبرد.
  4. در بعضی از نسخ: و آنچه گفتی در بروی مسکینان ببندند حاتم...
  5. پاره گردیدی چنانکه در طیبات آمده است.
      در من منگر تا دگران چشم ندارند کز دست گدایان نتوانکرد ثواتی