برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۲۸۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
در تأثیر تربیت
— ۱۶۹ —

اگر قدرت جودست و گر قوت سجود توانگران را به میسر شود که مال مزکا دارند و جامه پاک و عرض مصون و دل فارغ[۱] و قوت طاعت در لقمه لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف پیداست که از معده خالی چه قوّت آید وز دست تهی چه مروّت وز پای تشنه[۲] چه سیر آید و از دست گرسنه چه خیر

  شب پراکنده خسبد آنکه پدید نبود وجه بامدادانش  
  مور گرد آورد بتابستان تا فراغت بود زمستانش  

فراغت با فاقه نپیوندد و جمعیت در تنگدستی صورت نبندد[۳] یکی تحرمه[۴] عشا بسته و یکی[۵] منتظر عشا نشسته هرگز این بدان کی ماند

  خداوند مکنت بحق مشتغل پراکنده روزی پراکنده دل  

پس عبادت اینان بقبول اولیترست که جمعند و حاضر نه پریشان و پراکنده خاطر اسباب معیشت ساخته و باوراد عبادت پرداخته عرب گوید اَعوذ بالله مِنَ الفقر المکب و جوار من لایحب[۶] و در خبرست الفقر سَواد الوجه فی الدّارین گفتا نشنیدی که پیغمبر علیه‌السلام گفت[۷] الفقر فخری گفتم خاموش که اشارت خواجه علیه‌السلام بفقر طایفه‌ایست که مرد میدان رضااند و تسلیم تیر قضا نه اینان که خرقه ابرار پوشند و لقمه ادرار فروشند[۸]

  ای طبل بلند بانگ در باطن هیچ بی توشه چه تدبیر کنی وقت بسیچ  

  1. فراغ.
  2. بسته.
  3. ص: بندد.
  4. تحریمه.
  5. و دیگری.
  6. المکب و مجاورة من لا احب.
  7. گفت این شنیدی و آن نشنیدی که.
  8. پا: نوشند.