برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۲۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

باب چهارم

در فوائد خاموشی


حکایت

یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم بعلت آن اختیار آمده است[۱] در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیده دشمنان جز بر بدی نمی آید گفت دشمن آن به که نیکی نبیند

  و اخو العداوةِ لایمرّ بِصالح الا وَ یَلمزُه بِکذّابِ اَشرّ  
  هنر بچشم عداوت بزرگتر عیبست
گلست سعدی و در چشم دشمنان خارست  
  نور گیتی فروز چشمه هور زشت باشد[۲] بچشم موشک کور  

حکایت

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی گفت ای پدر فرمان تراست نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این[۳] مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست


  1. افتاده است.
  2. خوش نیاید.
  3. آن، مرا برین فایده.