برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۱۶ —

۷۱– خداوندان شوکت را چون بزندان فرستد عزت و حرمت دارد و ملبوس و مأکول و مشروب و منکوح و ندیم و اسباب عیش مهیا دارد که معنی یومان همینست که بینوائی بنرد. الدهر یومان یوم لی ویوم لک.[۱]

۷۲– از جمله حسن تدبیر پادشاه یکی آنست که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحتست و دست ضعیفان بر پیچیدن[۲] نه مروت.

۷۳– دل دوستان آزردن مراد دشمنان بر آوردنست.

۷۴– ظلم صریح از گناه خاصان[۳] تن زدنست و عامیانرا گردن زدن.

۷۵– حاکم عادل بمثال دیوار محکم است هر گه که میل کند بدانکه روی در خرابی دارد.

۷۶– اول نصیحت نزدیکان و پس آنگاه[۴] ملامت دوران. از نفس تو بتو نزدیکتر کسی نیست تا بگفتار خود عمل نکنی در دیگران اثر نکند[۵].

  ملک و دولت را بتدبیر بقا دانی که چیست کو بفرمان تو باشد تو بفرمان خدای  

۷۷– هر آنکه نفسش سر طاعت بر فرمان[۶] شریعت ننهد فرماندهی را نشاید و دولت برو نپاید.

۷۸– صبر و تأنی در همه کاری پسندیده باشد مگر در صدماتی[۷] که اگر تأخیری افتد تدارک آن فوت شود همچون گرفتن غریق و کشتن حریق.


  1. در نسخهٔ چاپی: که معنی همت همینست. یوم لک و یوم علیک
  2. و پنجهٔ مغلوب شکستن.
  3. خاصگان.
  4. نزدیکان گفته‌اند و آنکه.
  5. در نسخه چاپی این مضمون را بشعر نیز آورده‌اند:
      تا بگفتار خود عمل نکنی هیچ در دیگران اثر نکند  
  6. بر خط فرمان.
  7. در مصالحی.