برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۲۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۷۶ —

  اگرچه غالبی از دشمن ضعیف بترس که تیر آه سحر با نشانه میآید  

* * *

  ای غره برحمت خداوند در رحمت او کسی چگوید  
  هرچند مؤثرست باران تا دانه نیفکنی نروید  

* * *

  بندگان را ز حد بدر منواز این سخن سهل تستری گوید  
  کانکه با خود برابرش کردی بیم باشد که برتری جوید[۱]  

  بود در خاطرم که یکچندی گرچه هستم باصل و دانش خر  
  بخرد با فرشته هم پهلو سخن نظم، نظم دانهٔ در  
  تا مگر گردد از ایادی تو تنگم از مرده ریگ مردم پر  
  چون نبودیم در خور خدمت گفت عفوت که السلامة مر  
  بندگی درت کنم چندی بی‌ریا همچو ایبک و سنقر  
  ترک کردیم خدمت و خلعت نه دیار عرب نه شیر شتر[۲]  

* * *

  برای ختم سخن دست بر دعا داریم امیدوار قبول از مهیمن غفار  
  همیشه تا که فلک را بود تقلب دور مدام تا که زمین را بود ثبات و قرار  
  ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت نگاهداشته از نائبات لیل و نهار  
  تو حاکم همه آفاق وآنکه حاکم تست ز بخت و تخت جوانی و ملک برخوردار  

  1. در قدیمترین نسخه پیش از قطعه این قطعه عربی است که تصحیح نشده:
      اذا طالت الحیطان مالت رطوبها (؟) فلا تدع الملوک یدع سوددا  
      فلم سفل ربی و عظم قدره (؟) فلما انتهای امر ابخی و تمردا  
  2. این قطعه در یک نسخه دیده شد.