این برگ همسنجی شدهاست.
دیباچه
— ۵ —
لَقد سَعد الدنیا به دام سَعده | وَایّده المولی بِاَلویة النصر | |||||
کذلک ینشأ لینة[۱] هو عرقها | و حُسن نباتِ الارض من کرم البذر |
ایزد تعالی و تقدّس خطه پاک شیراز را بهیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگهداراد
اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست | ||||||
تا بر سرش بود چو توئی سایه خدا | ||||||
امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک | ||||||
مانند آستان درت مأمن رضا | ||||||
بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر | ||||||
بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا | ||||||
یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس | ||||||
چندانکه خاک را بود و باد را بقا |
***
یکشب[۲] تأمل ایام گذشته میکردم و بر عمر تلف کرده تأسف میخوردم و سنگی سراچه دل بالماس آب دیده میسفتم و این بیتها مناسب حال خود میگفتم
هر دم از عمر میرود نفسی | چون نگه میکنم[۳] نماند بسی | |||||
ای که پنجاه رفت و در خوابی | مگر این پنج روز دریابی | |||||
خجل آنکس که رفت و کار نساخت | کوس رحلت زدند و بار نساخت | |||||
خواب نوشین بامداد رحیل | باز دارد پیاده را ز سبیل |