این برگ همسنجی شدهاست.
دیباچه
— ۴ —
***
ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است و صیت سخنش که در بسیط زمین رفته و قصب الجیب[۱] حدیثش که همچون شکر میخورند و رقعه منشآتش که چون کاغذ زر میبرند بر کمال فضل و بلاغت او حمل نتوان کرد بلکه خداوند جهان و قطب دایره زمان و قایم مقام سلیمان و ناصر اهل ایمان اتابک اعظم مظفر الدنیا و الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی ظلّ الله تعالی فی ارضه ربّ ارض عنه و ارضه بعین عنایت نظر کرده است و تحسین بلیغ فرموده و ارادت صادق نموده لاجرم کافه انام از خواص و عوام بمحبت او گراییدهاند که الناس علی دین ملوکهم
زانگه که ترا بر من مسکین نظر است | ||||||
آثارم از آفتاب مشهورترست | ||||||
گر خود همه عیبها بدین بنده درست | ||||||
هر عیب که سلطان بپسندد هنرست |
گلی خوشبوی در حمام روزی | رسید از دست محبوبی[۲] بدستم | |||||
بدو گفتم که مشکی یا عبیری | که از بوی دلاویز تو مستم | |||||
بگفتا من گِلی ناچیز بودم | ولیکن مدّتی با گل نشستم | |||||
کمال همنشین در من اثر کرد | وگرنه من همان خاکم که هستم |
اللهم متع المسلمین بطول حیاته و ضاعف جمیل حسناته و ارفع درجة اودائه و ولاته و دَمّر علی اعدائه و شناته[۳] بما تلی فی القرآن مِن آیاته اللهم آمن بلده و احفظ ولده