برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۱۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۶۶ —

  جریدهٔ گنهت عفو باد و توبه قبول سپیدنامه و خوشدل بعفو بار خدای  
  بطعنهٔ زده باد آنکه بر تو بد خواهد که بار دیگرش از سینه برنیاید وای  

در ستایش ترکان خاتون و پسرش اتابک محمد[۱]

ط

  چه دعا گویمت ای سایهٔ میمون همای یارب این سایه بسی بر سر اسلام بپای  
  جود پیدا و وجود از نظر خلق نهان[۲] نام در عالم و خود در کنف ستر خدای  
  در سراپردهٔ عصمت بعبادت مشغول پادشاهان متوقف بدر پرده‌سرای  
  آفتاب اینهمه شمع از پی و مشعل در پیش[۳] دست بر سینه نهندش[۴] که بپروانه درآی  
  مطلع برج[۵] سعادت فلک اختر سعد بحر دُردانهٔ شاهی صدف گوهرزای  
  حرم عفت و عصمت بتو آراسته باد علم دین محمد بمحمد برپای  
  خلف دودهٔ سلغر شرف دولت و ملک ملک آیت رحمت ملک مُلک‌آرای  
  سایهٔ لطف خدا داعیهٔ راحت خلق شاه گردنکش دشمن‌کش عاجز بخشای  
  ملک ویران نشود خانهٔ خیر[۶] آبادان دین تغیر نکند قاعدهٔ عدل[۷] بجای[۸]  
  ای حسود ار نشوی خاک در خدمت او دیگرت باد بدستست برو می‌پیمای  
  هر که خواهد که در این مملکت انگشت خلاف بر خطائی بنهد گو برو انگشت بخای  
  جهد و مردی ندهد آنچه دهد دولت و بخت گنج و لشکر نکند آنچه کند همت و رای  

  1. در قدیمترین نسخه عنوان قصیده اینست: «وله فی الحرم المعصوم»، و در نسخهٔ قدیم دیگر: «و له ایضاً یصف الستر العالی».
  2. وهم بیرون سراپردهٔ عصمت موقوف.
  3. شمع از عقب و مشعله پیش.
  4. زنندش.
  5. ماه.
  6. عدل.
  7. ملک.
  8. سعد و بوبکر بمردند محمد برجای.