این برگ همسنجی شدهاست.
— ۵۲ —
یار نادیده سیر زود برفت | دیر ننشست نازنین مهمان | |||||
غادر[۱] اَلحبُ صُحبةالاحباب | فارقالخلُ عِشرة الخلان | |||||
ماه فرخنده روی برپیچید | و علیکالسلام یا رمضان | |||||
الوداع ای زمان طاعت و خیر | مجلس ذکر و محفل قرآن | |||||
مهر فرمان ایزدی بر لب | نفس در بند و دیو در زندان | |||||
تا دگر روزه با جهان آید | بس بگردد بگونه گونه جهان | |||||
بلبلی زار زار مینالید | بر فراق بهار وقت خزان | |||||
گفتم انده مبر که بازآید | روز نوروز و لاله و ریحان | |||||
گفت ترسم بقا وفا نکند | ورنه هر سال گل دمد بستان | |||||
روزه بسیار و عید خواهد بود | تیر ماه و بهار و تابستان | |||||
تا که در منزل حیوة بود | سال دیگر، که در غریبستان | |||||
خاک چندان از آدمی بخورد | که شود خاک و آدمی یکسان | |||||
هردم از روزگار ما جزویست | که گذر میکند چو برق یمان | |||||
کوه اگر جزو جزو برگیرند | متلاشی شود بدور زمان | |||||
تا قیامت که دیگر آب حیوة | بازگردد بجوی رفته روان | |||||
یارب آن دم که دم فرو بندد | ملکالموت واقف شیطان | |||||
کار جان پیش اهل دل سهلست | تو نگه دار جوهر ایمان |
در مدح شمسالدین حسین علکانی
تمام گشت و مزین شد این خجسته مکان | بفضل و منت پروردگار عالمیان |
- ↑ حاضر، حامد (؟)