این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
— ۲۶ —
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق | نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار | |||||
آفرینش همه تنبیه خداوند[۱] دلست | دل ندارد که ندارد بخداوند اقرار | |||||
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود | هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار | |||||
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند | نه همه مستمعی فهم کنند[۲] این اسرار | |||||
خبرت هست که مرغان سحر[۳] میگویند | آخر ای خفته سر از خواب جهالت[۴] بردار | |||||
هر که امروز نبیند اثر قدرت او | غالب آنست که فرداش نبیند دیدار | |||||
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش | حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار | |||||
کی تواند که دهد میوهٔ الوان از چوب؟ | یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟ | |||||
وقت آنست که داماد گل از حجلهٔ غیب | بدر آید که درختان همه کردند نثار | |||||
آدمیزاده اگر در طرب آید نه[۵] عجب | سرو در باغ برقص آمده و بید و چنار | |||||
باش تا غنچهٔ سیراب دهن باز کند | بامدادان چو سر نافهٔ آهوی تتار | |||||
مژدگانی که گل از غنچه برون میآید | صد هزار اقچه بریزند درختان بهار | |||||
باد گیسوی درختان[۶] چمن شانه کند | بوی نسرین و قرنفل بدمد[۷] در اقطار | |||||
ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک[۸] سحر | راست چون عارض گلبوی[۹] عرق کردهٔ یار | |||||
باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید | دَرِ دکان بچه رونق بگشاید عطار؟ | |||||
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز | نقشهائی که درو خیره بماند ابصار | |||||
ارغوان ریخته بر دکهٔ خضراء چمن | همچنانست که بر تختهٔ دیبا دینار | |||||
این هنوز اول آزار جهان افروزست | باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار | |||||
شاخها دختر دوشیزهٔ باغاند هنوز | باش تا حامله گردند بالوان ثمار |