برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۰۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
— ۱۶ —

  اگر تو حکمت آموزی بدیوان محمد رو که بوجهل آن بود کو خود بدانش بوالحکم گردد  
  ز قعر جاودانی رست و صاحب مال دنیا شد هر آن درویش صاحبدل کزین در محتشم گردد  

توحید

  فضل خدایرا که تواند شمار کرد؟ یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟  
  آن صانع قدیم که بر فرش کائنات چندین هزار صورت الوان نگار کرد  
  ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد  
  بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد  
  الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد  
  آثار رحمتی که جهان سربسر گرفت احمال منتی که فلک زیر بار کرد  
  از چوب خشک میوه و در نی شکر نهاد وز قطره دانهٔ دُرر شاهوار کرد  
  مسمار کوهسار بنطع زمین بدوخت تا فرش خاک بر سر آب استوار کرد  
  اجزای خاک مرده بتأثیر آفتاب بستان میوه و چمن و لاله‌زار کرد  
  ابر آب داد بیخ درختان تشنه را شاخ برهنه پیرهن نوبهار کرد  
  چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد  
  توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد  
  شکر کدام فضل بجای آورد کسی؟ حیران بماند هرکه درین افتکار کرد  
  گوئی کدام؟ روح که در کالبد دمید یا عقل ارجمند که با روح یار کرد[۱]  
  لالست در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان و آشکار کرد  
  سر چیست تا بطاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد  
  بخشندهٔ که سابقهٔ فضل و رحمتش ما را بحسن عاقبت امیدوار کرد  

  1. در نسخه‌ها این بیت مشوش است و بقیاس تصحیح شد.