این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
— ۴۱۳ —
این جور که میبریم تا کی | وین صبر که میکنیم تا چند؟ |
* * *
هر لحظه بسر در آیدم دود | فریاد و جزع نمیکند سود | |||||
افتادم و مصلحت چنین بود | بیبند نگیرد آدمی بند |
* * *
دل رفت و عنان طاقت از دست | سیل آمد و ره نمیتوان بست | |||||
من نیستم ار کسی دگر هست | از دوست بیاد دوست خرسند |
* * *
مهر تو نگار سرو قامت | بر من رقمست تا قیامت | |||||
با دست به گوش من ملامت | واندوه فراق کوه الوند |
* * *
دل در طلب تو رفت و دینم | جان نیز طمع کنی یقینم | |||||
مستوجب این و بیش ازینم | باشد که چو مردم خردمند |
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کار خویش گیرم[۱]
- ↑ این غزل که تضمین بند دوم «ترجیعات» است در یک نسخه دیده شد.