حاشیه سختی بینند.
۱۸– خشم و صلابت پادشاهان بکارست نه چندانکه از خوی بدش نفرت گیرند، بازی و ظرافت روا باشد نه چندان که بخفت عقلش منسوب کنند.
۱۹– زهد و عبادت شایسته است نه چندانکه زندگانی بر خود و دیگران تلخ کند، عیش و طرب ناگزیر است نه چندانکه وظایف طاعت و مصالح رعیت در آن مستغرق شود.
۲۰– عزت و اوقات نماز را نگاه دارد و بهیچ از ملاهی و مناهی در آن وقت مشغول نشود، و در نظر علما و صلحا مناسب حال ایشان سخن گوید و حرکت کند.
۲۱– اخبار[۱] ملوک پیشین را بسیار مطالعه فرماید که از[۲] چند فایده خالی نباشد: یکی آنکه بسیرت خوب ایشان اقتدا کند. دوم آنکه در تقلب روزگار پیش[۳] از عهد ایشان تأمل کند تا بجاه و جمال[۴] و ملک و منصب فریفته و مغرور نشوند[۵].
۲۲– مطرب و نرد و شطرنج و بازیگر و شاعر و افسانهگوی مشعبد و امثال این، همه وقتی راه بخود ندهد که دلرا سیاه کند مگر دفع ملال را هر مدتی نوبتی.[۶]
آوردهاند که شبلی رحمةالله علیه بمجلس یکی از پادشاهان درآمد ملک را دید با وزیر با شطرنج بازی مشغول. گفت احسنت شما را از بهر راستی نشاندهاند بازی میکنید؟
۲۳– عهدهٔ ملکداری کاری عظیم است بیدار و هشیار باید بود