این قروض مردم به بانک روس داستان غریب و بسیار عبرت انگیزی دارد و توضیح آنکه روسها پس از تاسیس بانک استقراضی روس در ایران که ذکرش گذشت و شعبهای از وزارت مالیه روس بود و ۳۰ میلیون روبل سرمایه داشت اعتبار سیاسی دائر کردند و به بزرگان و اعیان و ارباب نفوذ در مملکت و دربار قرضهای هنگفت بدون محل و بیتناسب با اعتبار دارائی آنها داده و بدینطریق افسار آنها را در دست گرفته و مطیع مطلق خود میکردند و بواسطه این زنجیر بند که خیلی بهتر و مؤثرتر از بذل و رشوه غیرقابل استرداد بود مدیونین مجبور بودند دائماً بمیل و تقاضای روسها کار بکنند و نفسی برخلاف آنها نمیتوانستند بکشند و هروقت حرکتی برخلاف میل آنها میکردند فوراً طلب بانک را مطالبه مینمودند. بوسیله دادن این قروض سیاسی بمردم متنفذین را در تارعنکبوت خود پیچیده بودند و از ۳۰ میلیون روبل سرمایه بانک تا سال ۱۳۲۳ قمری ۱۶ میلیون روبل در شهر طهران و ۱۰ میلیون روبل در ولایات فرو رفته بود و در صندوقهای بانک فقط ۳ میلیون بیشتر نمانده بود که بنابرآنچه از اشخاص مربوط و باخبر خود آنها شنیدم در ماه فوریه ۱۹۰۵ مسیحی بموجب حکمی از امپراطور (اوکاز) این اعتبار سیاسی بسته شد و دیگر چیزی بکسی بدون اعتبار و محل نمیدادند.
پس از فتح طهران از طرف مجاهدین انتخابات برای مجلس شورای ملی (مجلس دوم) شروع شد و مجلس در ۳ ذیالقعده ۱۳۲۷ از طرف نایبالسلطنه با حضور احمدشاه افتتاح شد و موقع آن رسید که ما هم قصه را کوتاه کنیم که از شرح داستان دوره اول مشروطیت فارغ شدیم.
چنانکه عرض کردم من در این یکی دو هفته یادداشتهائی برای صحبت و مربوط بهمان تاریخ مشروطیت باختصار کردم که هنوز مقدار معتدبهی و متفرقه