آنها صرفنظر میشود اگرچه بعضی بکر و ناشنیده هستند. قتل خائنانه مرحوم میرزا مصطفی آشتیانی در حضرت عبدالعظیم هم جزو وقایع همین دوره است.
البته در طهران جوش باطنی و بغض و خصومت مردم بدربار و حرکاتی کم و بیش سراً و علناً در کار بود. قصیدهٔ حاج سیدنصرالله اخوی در طعن بر مستبدین که البته محرمانه بود شنیدنی بود که یکی از ابیات آن این بود:
نگون باد تختی که تاج و نگینش | محمدعلی شاه قاجار دارد |
از آثار جنبش علنی تحصن عدهای از محترمین بود در سفارت عثمانی که مدتی در آنجا ماندند ولی نتیجهای نداد و دولتیان در ضمن اقداماتشان بر ضد متحصنین مقداری مار به باغ سفارت انداختند.
فردای روز تحصن محمدعلیشاه در زرگنده در سفارت روس تحت حمایت روس و انگلیس که بواسطه موافقت قبلی بین دولتین او را هر دو سفارت تحصن داده بودند و بهمین جهت در میان سفارت روس بالای عمارت محل اقامت او هر دو بیرق انگلیس و روس افراشته شد. ملیون مجلسی عالی مرکب از علمای بزرگ و اعیان و رجال و بزرگان مملکت و تجار و آنچه از وکلای دوره اول مجلس شورای ملی که دسترسی به آنها داشتند تشکیل شده و رسما محمدعلی شاه را از سلطنت خلع و پسرش احمد را بجای وی بسلطنت تعیین کرده و عضدالملک رئیس قاجاریه را به نیابت سلطنت گزیدند و هیأتی تعیین کردند که پیش محمدعلیشاه رفته و این موضوع را رسما باو ابلاغ کنند.
این هیأت پس از اخبار به سفارتین به زرگنده رفتند لکن محمدعلیشاه