مقبول ملت مشغول تهیه قانون انتخابات جدید شدند. چون در غیاب مجلس شورای ملی حق وضع قانون یا تغییر قانون قدیم را نداشتند ناچار مصمم بمراجعه به رای عمومی ملت شدند و خواستند با مشاوره بانجمنهای ولایات از رشت و اصفهان و مشهد و ولایات دیگری که انجمن ولایتی دایر شده بود قانون را به تصویب برسانند لکن همهٔ انجمنهای ایالات و ولایات بانجمن تبریز وکالت دادند که آن انجمن با طهران مذاکره و در مواد قانون جدید موافقت کنند و این امر باعث مخابرات حضوری دائمی قریب یکماه از صبح تا شام شد و شاید قریب چندین صد هزار کلمه تلگراف مبادله شد تا قانون انتخابات تهیه و تصویب و بصحه شاه رسید. در این بین اردوی مجاهدین گیلان و اردوی بختیاری از طرف اصفهان رو بسوی تهران حرکت کرد و بواسطهٔ عدم اعتماد بقول شاه عاقبت برغم تقلای شدید روس و انگلیس برای ممانعت آنان و قشونکشی روس و رسیدن آنها تا قزوین اردوهای ملّیون در ۲۶ جمادیالاخری وارد تهران شدند و شاه در سفارت روس در زرگنده تحصن جسته و بحکم مجلس عالی از سلطنت خلع شد.
از وقایع انقلاب در اصفهان و گیلان و لار و غیره چون شاهد حاضر نبودم لازم نیست بتفصیل سخنی بگویم و در بعضی کتب و نوشتهها ذکر آن وقایع آمده است.
در مدت استبداد صغیر در تهران هم فعالیتهای سری در کار بود و اشخاصی مانند حسینقلیخان نواب و صنیعالدوله و بعضی از علماء تا میتوانستند فعالیت میکردند و حاج شیخ فضلالله را تیر زدند و نیز اسمعیلخان را گویا به تهمت آنکه حامل بمبی بود گرفتار و بدار زدند. قصههای خیلی شنیدنی مربوط بهمین وقایع وجود دارد که محض احتراز از تطویل از ذکر