مفهوم و مقصود در بین ملل غربی اصلا وجود ندارد و بحث یا اعتراض به عمّال حکومت مجاز نیست معذلک در خود آن ممالک به شکل حکومت خودشان همان اصطلاح دمکراتیک را اطلاق میکنند. در ممالک دیگر دنیا غیر از دو نوع مذکور حکومتهای مختلفی باز دارای اسم دمکراتیک وجود دارد که حقیقت دمکراسی و روح آن در بعضی از آنها ضعیف یا بسیار ضعیف و گاهی مفقود است و حکومت مطلقه فردی با شدت و ضعف معمول است و در واقع دمکراتهائی بدرجات مختلف کمرنگ و گاهی سایهمانند هستند. مقصد نهائی از حکومت ملی بحقیقت عدالت قضائی و اجتماعی و رفع تبعیضات از بین طبقات اهل مملکت است و بالاخص بذل قسمت اعظم (شاید نود درصد) مساعی ارباب سیاست و متصدیان امور عامه برای رفاه و سعادت و آسایش طبقه پائین و متوسط و عامه از زارع و روستائی و کارگر و کسبه خوردهپاست که در واقع ذیالمقدمه و غایت است و اگر راهی برای حصول این منظور غائی و عالی تا حدی سلوک شود نوع مقدمه آنچه باشد و هر شکل حکومت که ضامن این حصول باشد فیحدّذاته اهمیت اساسی ندارد.
حکومت فردی که آنرا حکومت استبدادی و مطلقه و باصطلاح فرنگیها دیکتاتوری یا اتوریتر گویند بعضی خصایص و علائمی هم دارد که تقریباً در همه آنها مشترک و در واقع در اقتضای طبیعت آن است و دانستن آنها بیفایده نیست مثلاً یکی ولع مخصوص افراطی به ساختمانهای پرخرج و تجملی و صرف قسمت عظیمی از عایدات مملکت و گاهی ده برابر مخارج لازم برای آنها که اگرچه اسماً تأسیسات مفید بنظر مردم بیاید