ایران به مناطق نفوذ هم که از طرف روسیه اعلان شد در واقع استقلال ایران را احیاء نمود اگرچه طرف متعاهد دیگر حتی بعد از این الغای روس یعنی شریک خودش باز حاضر به فسخ آن نمیشد و اعلام کردند که در حال تعلیق In suspense است.
فصل ششم عهدنامه ایران و روس هم که حالا از چندی باینطرف سوءتفسیر آن و استناد ناحق به آن گاهی آلت مزاحمت و حتی تهدید ایران شده و میشود قریب بیست سال بیشتر مانع عمده و سد یگانهٔ تجاوز و زورگوئی دیگران شد تصدیق این جنبههای خوب و سودبخش انقلاب روسیه و عهدنامه مودت با آن دولت جدید مقتضای انصاف و لازمه مورخی است همانطور هم اظهار این نکته که دوام استقلال ایران در یک قرن و نیم گذشته تا حدی مرهون علاقهمندی بسیار شدید انگلیسها به محافظت هند و ماوراءِ سرحدات آن از دستبرد دول بزرگ دیگر و در نیم قرن اخیر در نتیجه علاقه آنها به صیانت منافع خودشان در ایران و خاصه در جنوب این مملکت بوده است و همچنین کمک منفی آنها بمشروطیت در جلوگیری از مداخله خارجی بر ضد مجاهدین در تبریز و گیلان و سدّ راه رسیدن پول به محمدعلیشاه در عهد استبداد صغیر که ذکرش گذشت باز مقتضیات حقیقتگوئی است و البته تصدیق هیچکدام از این حقها منافاتی با بعضی شکایات گذشته و حال ندارد.
دیگر آنکه این مسأله که آیا حکومت ملی مطقاً و فیحدّذاته بر حکومت انفرادی یا استبدادی ترجیح دارد یا نه خود نظری است و البته نمیتوان گفت که هر نوع حکومت ملی (که حالا دمکراسی مینامند) از هر قسم حکومت انفرادی بهتر است و حقیقت آنست که شکل حکومت