شاه هم تبعید چند نفر از سران ملت را باصرار میخواست و حتی قصد توقیف آنان را داشت و یکی را که میرزا سلیمانخان میکده باشد گرفتار و حبس نمود و باقی که ملکالمتکلمین و آقا سیدجمالالدین و میرزاجهانگیرخان مدیر صوراسرافیل و دهخدا و میرزا داودخان علیآبادی و مساوات و غیرهم بودند (گمان میکنم بهاءالواعظین هم در آن میان بود) از بیم گرفتاری در مجلس شوری متحصن شدند و در اطاق فوقانی مغربی باغ اندرون مجلس (که حالا جزو مطبعهٔ مجلس شده) مقیم بودند. عاقبت روز ۲۳ جمادیالاولی قزاقها از صبح خیلی زود مجلس را محاصره نموده و چنانکه داستان آن معروف است مجلس را توپباران کردند.
داستان آن ۲۰ روز کشمکش شدید بین روز بیرون رفتن شاه از تهران و توپبستن مجلس خود بسیار پرحوادث و قصّهٔ درازی است. مجلس هیأتی پیش شاه فرستاد و شرحی نوشت که شاید غائله را بخواباند. مشروحه مجلس بقلم مرحوم مستشارالدوله بود و عبارتی که در آنجا آمده بود مبنی بر آنکه سالیان دراز مملکت ایران با استبداد اداره میشد و سرنوشت مردم «بسته بود بموئی موسوم باراده ملوکانه» شاه را خوش نیامده و بر غیظ او افزود.