پرش به محتوا

برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
سه خطابه
۵۳
 

کم مانده بود که حرف دولتیان پیش برود و آزادی‌طلبان مجلس هم در مقابل آخوندها عاجز می‌شدند که از یک گوشه مجلس مشهدی‌باقر وکیل صنف بقال فریاد سختی برآورد و به علماء گفت آقایان قربان شما ما یقه چرکین‌های عوام این اصطلاحات عربی و اینها سرمان نمیشود ما جانی کنده و مشروطه گرفته‌ایم حالا شما میخواهید آنرا فدا کرده و از دست بدهید ما زیر بار نمی‌رویم. این نعره وکیل مؤمن و مقدس آقایان را عقب راند و لفظ مشروطه را نجات داد و عاقبت با دستخط شاه که نزاع حل شد هم لفظ مشروطه و هم کنستی‌توسیون هر دو ذکر شد. در این میان بی‌مناسبت نیست که گفته شود که سعدالدوله هم برخلاف لفظ مشروطه برخاسته و میگفت کلمه مشروطه ترجمه غلطی است از فرانسه که اشتباهاً کنستی‌توسیونل را کوندیسیونل خوانده‌اند که البته مغالطه بود و صحیح نبود و چنانکه گفتیم مشروطه از عثمانی آمده و اصلاً گویا از شارت فرنگی است.

این قصه هم بی‌مزه نیست که در اول امر نهضت مشروطیت در تبریز هم یکی از علماء (آقا میرزا صادق‌آقا مجتهد معروف) در مقابل مردم مشروطه‌طلب که پیش او رفته و اصرار داشتند او هم همراهی کند گفت این چیزی که شما میخواهید چیست و معنی آن کدام است وقتیکه بیان کردند که منظور حکومت ملی است گفت این چیز که از ممالک دیگر آمده آیا آنجاها اسمی بزبان خود آنها ندارد وقتی گفتند کنستی‌توسیون گفت خوبست همین کلمه را بگیرید که در مرکز اصلی خودش معنی و تعریف جامع ثابت غیرقابل‌تغییر دارد و نمی‌توان بعدها تحریف و تفسیر ناصحیح کرد اما اگر کلمه عربی مشروطه بگوئید اختیار کار و تفسیر و معنی آنرا بدست ما داده‌اید و ما خواهیم گفت شرط