برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۶
خطابهٔ دوم
 

در میان نبود و من یاد دارم که وقتیکه من در اولین نطق خودم در مجلس سخن از مشروطیت گفتم وقتیکه بیرون آمدم مردم بمن گفتند شما عجب جرأتی کردید و این کلمه را بر زبان راندید. وقتیکه در روز ورود هفت نفر از وکلای آذربایجان جلسه‌ای در خانهٔ صدراعظم مشیرالدوله حوالی غروب تشکیل شد و علاوه بر وکلای جدیدالورود آذربایجان (که همان روز ورود بطهران و منزل گرفتن در خانهٔ حاج محمداسمعیل مغازه از تبریز به تلگرافخانه احضار شده و شکایات تبریزیان را شنیده بودند) که بهمان جلسه رفتند و سعدالدوله و حاج معین‌التجار و حاج امین‌الضرب و حاج محمداسعمیل و مرتضوی و حاج سیدمحمد صراف و اینجانب و بعضی دیگر از وکلای مجلس حاضر بودند در مقابل حرف یکی از حاضرین که گفت مگر ما دولت مشروطه نداریم و چرا به مقتضیات مشروطیت عمل نمیشود مشیرالدوله (میرزا نصرالله خان) گفت خیر اینجا مشروطه نیست و شاه فقط مجلسی بشما داده که بنشینید و در قوانین مملکتی شور کنید و این حرف او باعث شدت فوق‌العاده هیجان گردید و در لفظ مشروطه اصرار شد و همانجا حاج‌سید محمد صراف بلند شده و گفت:

«قربان در دولت‌خواهی عرض میکنم که اگر امشب این کار اصلاح نشود فردا طهران هم مثل تبریز خواهد شد» مشیرالدوله متغیر شده و گفت نیکی نیست که از دستتان برنیاید.

داستان دوره اول مشروطیت طولانی است و پر از وقایع مهمه و انقلابی. جای آرزو است که تاریخ این دوره و هم‌چنین مجلس دوم تا اولتیماتوم روس در سنه ۱۳۲۹ و اخراج شوستر از ایران بدقت و صحت تدوین میشد من فعلا