برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سه خطابه
۴۳
 

برای وکلای طهران در قانون انتخابات بود چه در صورتیکه از ۱۶۲ نفر مجموع وکلا، برای آذربایجان و خراسان مثلاً هر کدام دوازده وکیل منظور شده بود برای شهر طهران تنها ۶۰ نفر وکیل داده شده بود و در اصل ششم قانون اساسی حق انعقاد مجلس و کار کردن و رأی دادن آن تنها با وجود حضور همان وکلای طهران ثبت شده است که سرّ این عده زیاد و حق مزبور همان اندیشه بود که مبادا دولت مانع آمدن وکلاء ولایات بسرعت لازم گشته و بخواهد که مجلس شوری در واقع انجمن بلدی طهران بشود. تا دو ماه بعد از افتتاح مجلس هنوز وکلای ولایات نیامده بودند و گذشته از یک نفر که بنابر معروف بوسیلهٔ تلگراف قوام‌الملک از شیراز بوکالت فارس تعیین شده و مجلس هم بهرجهتی بود او را قبول کرده بود فقط از همدان باهتمام حاکم آنجا ظهیرالدوله، وکیلی انتخاب شده و بطهران رسید که وکیل‌الرعایا بود و وی اولین وکیل ولایتی شمرده میشد. دومین وکیل ولایات من بودم که از تبریز انتخاب شده و در اواسط شوال ۱۳۲۴ وارد مجلس شدم. من قبل از انقلاب بعلت یأس از وضع تبریز در ماه رجب از آنجا بسوی طهران حرکت کرده بودم ولی بعلت طول مسافرت در قفقاز و داغستان در روز سوم رمضان وارد رشت و در ۱۰ رمضان بطهران رسیدم و تقریباً هر روز جزو تماشاچیان مجلس بودم که صف بصف پشت صف پائینی وکلاء می‌نشستند تا در یکی از روزهای نیمهٔ شوال بموجب تلگرافی که از تبریز مبنی بر انتخاب من رسید وارد مجلس شدم. چنانکه آقایان میدانند انتخابات صنفی و طبقاتی بود از شش طبقه و من از طرف تجار تبریز با ۵۱ رأی انتخاب شده بودم. در طهران شور زیادی در مردم بود و دائماً مراقب جریان اوضاع و تقویت مجلس بودند. قانون اساسی یعنی ۵۱ اصل اولی تدوین شد ولی بعلت رد و بحث زیاد بین مجلس و