ز روسی نجوید کسی مردمی | که جز صورتی نیستشان زآدمی | |||||
. . . . . . . . . . | . . . . . . . . . . | |||||
چو ره یافتند آن حریفان بگنج | بسی بومها را رسانند رنج | |||||
. . . . . . . . . . | . . . . . . . . . . | |||||
خلل چون در آن مرز و بوم آورند | طمع در خراسان و روم آورند |
و خاقانی نیز در قصاید خود از جنگهای آنها در شیروان در نیمه دوم قرن ششسم سخن گوید. شرح تصادمات قدیم روسها را با ایرانیان بطور کامل و باشباع میتوان در کتاب روابط روس و ایران تألیف آقای جمالزاده خواند.
در اوایل قرن سیزدهم پیشرفت استیلای روسها در ولایات متصرفی ایران در شمال بحر خزر و قفقازیه و داغستان و گرجستان ایرانرا متوجه خطر عظیم از آن ناحیه نمود و جنگهای متوالی ایران با آن دولت نظر ایرانرا بلزوم کسب وسایل قدرت و هم اتحاد با بعضی دول دیگر اروپائی جلب نمود و افتتاح باب مراودات با فرانسه و در واقع امید مدد از ناپلئون موجب آمدن هیأت نظامی فرانسوی مرکب از هفتاد نفر صاحبمنصب نظامی تحت ریاست ژنرال گاردان بایران در سنه ۱۲۲۲ و تعلیمات نظامی جدید آنها بقشون ایران گردید. بعد از رفتن نظامیان فرانسوی هیأت نظامی انگلیس جانشین آنها شد و این کارها خود از یکطرف و تمایل عباس میرزا ولیعهد ایران باخذ فنون و صنایع فرنگستان و ترویج آنها در ایران از طرف دیگر راه ورود اولین مقدمات تمدن مغرب را در ایران باز کرد. آوردن مطبعه فارسی از اروپا و ترویج آبلهکوبی (که کتابی بفارسی هم در آن زمان در این باب طبع شد) و فرستادن محصلین از ایران بانگلستان برای فراگرفتن فنون جدیده و مخصوصاً اسلحه