که در تحت تأثیر تبلیغات جمعیت سری عثمانیان جوان درآمده بودند عزم تأسیس حکومت مشروطه نموده و بعلت عدم رضایت از سلطان عبدالعزیز که پس از مرک وزراء و رجال دانا و بزرک عثمانی عالیپاشا و فوأدپاشا بر استبداد خود افزوده و اشخاص خیرخواه مملکت را بیمحاکمه تبعید میکرد بحکم فتوائی که از مقامات عالی روحانی گرفتند سلطان را در سنه ۱۲۹۳ خلع نموده و برادرش سلطانمراد را که ولیعهد بود بجای او نشاندند. سلطان مراد هم پس از چند ماه سلطنت اختلال مشاعر پیدا کرده و باز خلع شد و سلطان عبدالحمید ثانی جای او را گرفت و بزودی در ۶ ذیالحجه ۱۲۹۳ قانون اساسی را که بدست مدحتپاشا صدراعظم تهیه شده بود اعلان کرد و حکومت مملکت عثمانی سلطنت مشروطه شد. اگرچه این مشروطیت دوام نکرده و عبدالحمید که سرمشق بسیار ظالم و بدجنس محمدعلیشاه قاجار بود مجدداً حکومت استبدادی را از بدترین نوع آن در این مملکت برقرار نموده و قریب ۳۲ سال بآن روش حکمرانی کرد. این مشروطیت اولی که نخستین حکومت ملی در مشرق بود در اذهان مسلمین عدالتدوست و آزادیخواه مشرق بیاد ماند و چون تأسیسات مدنی جدید و مغربی و اصلاحات سیاسی و کشوری و لشکری در سیر از ممالک اروپا بسوی ممالک اسلامی مشرق نخست به مملکت عثمانی و مصر (و مخصوصاً به عثمانی) وارد شده و نفوذ کرده و از آنجا بتدریج بسایر ممالک اسلامی و از آنجمله بایران راه یافته است طبعا در نهضت اصلاح و تجدد سیاسی و نهضت آزادیطلبی و تغییر شکل حکومت و تأسیس عدالت و حکومت ملّی نیز که از اوایل قرن چهاردهم بتدریج در ایران بظهور آمد مملکت عثمانی تا حدی سرمشق بود.