که اخیراً از مجلس گذشته است دستور ما خواهد بود و مقصودش قانون بلدیه بود. مشارالیه روزی باینجانب که گاهی انتقاد میکردم گفت این قدر سربسر ما نگذارید من هم در جوانی خلاصةالحساب خواندهام و حتی چند درس از کتاب مارگو نیز خواندهام. مارگو در آن زمان کتابی بود مشتمل بر دروس ابتدائی فرانسه و روسی که بعضی درس میخواندند. یکی از وزرای شاه که لازم نیست اسمش را ببرم و خود را دیپلمات میدانسته و چندی در فرنگستان هم بماموریتی بود و وزیر عدلیه معرفی شده به مجلس بود در موقعیکه از لزوم تصفیهٔ کار یک شخص متهم و انجام سریع استنطاق و غیره اظهاراتی در مجلس باو شد گفت عجب این چه عجلهایست در فرنگستان گاهی شده که متهمی را قبل از محاکمه هفتاد سال توقیف کردهاند و یکی از بذلهگویان مجلس باو گفت آیا این شخص در رحم مادر مرتکب تقصیری شده بود، و بسیاری از مردان غیرعادی در حماقت و شقاوت از ملازمان دربار معدلتمدار آن سلطان بودند. شاید عوامترین اعضای مجلس که بعضی از وکلای اصناف مانند کلهپزها و حمامیها بودند در فهم و درایت از بعضی وزرای نادان آن دوره کاملتر بودند اگرچه در مجلس هم بعضی اشخاص کماطلاع و تا حدی عامی و سادهلوح پیدا میشد مانند یکی از تربیتشدگان ظاهری عضو مجلس که روزی در موقع بحث در قانون نواقل و مالیاتهای آنها وقتیکه مادهٔ نواقل معاف از عوارض مطرح بود و خوانده شد که نواقل معاف عبارتست از نواقل بلدیه و نواقل صحیه و نواقل عسکریه بسیار متغیر شد و بهتندی اعتراض کرده و گفت آقا مگر عسکر گاریچی کم ظلم باین مردم کرده که نواقل او از عوارض معاف باشد. ذهن مشارالیه به عسکر گاریچی معروف که در خط راه طهران و قم عرابهها و گاریهای او کار میکرد و در آغاز مشروطیت یکی از