۱۰- در ضمن بیانات خودم گفته بودم که تلگرافی را که مرحوم کسروی در کتاب خود (تاریخ مشروطه ایران بخش سوم چاپ دوم صفحه ۶۴) بمن نسبت داده و گفته که چند روز قبل از توپ بستن مجلس برمز به تبریز مخابره کردهام اساسی ندارد خصوصاً که نه عبارات آن شبیه بانشاء من است و نه من ابدا با کسی در تبریز رمزی داشتم. حالا لازم است بگویم که پس از تحقیق معلوم شد که کسروی در آن باب تقصیر و اشتباهی ندارد و عین تلگراف را از روزنامه انجمن تبریز گرفته که بتاریخ ۲۵ جمادیالاخره در آنجا با تصریح باینکه تلگراف رمز است چاپ شده و بعد از تحقیق زیاد عاقبت معلوم شد که آنرا در تبریز مشروطهخواهان برای تشویق مردم و تحریک جمعیت آنها جعل نموده منتشر ساختهاند.
۱۱- مظفرالدینشاه در مسافرت خود باروپا یک طبیب انگلیسی باسم دکتر لیندلی برای خودش استخدام کرد که مرد نجیبی و پسر یک قاضی عالیمقام بود. بعد طبیبی هم از فرانسه باز برای خودش آورد که اگر اشتباه نکنم باسم دکتر شنیدر بود بعد (شاید باصرار روسها) یک طبیب روسی هم استخدام کرد که گویا طبیب قزاقخانه طهران بود. پس در دربار ایران از هر یک از ممالک ائتلاف مثلث یک طبیب حاضر و در خلوت و جلوت شاه ناظر بودند. بعد از مظفرالدینشاه هم دکتر کوپن فرانسه و همان اطبای روسی و انگلیسی در دربار محمدعلیشاه بود. پس از خلع محمدعلیمیرزا در ضمن تصفیهٔ دربار عذر این اطباء نیز خواسته شد و البته هر کدام دعاوی مواجب تا آخر کنترات و مستمری مادامالعمر داشتند و گرفتند (مستمری طبیب انگلیسی تا این اواخر مرتباً پرداخته میشد). در آن اوقات یکی از جراید طهران شرحی در باب فعالیتهای سیاسی این اطبای خارجی از روی تحقیق یا حدس و مسموعات