سیاسی معاند تایمس بود که داوید فریزر نام داشت (و بعد مخبر تایمس در طهران شد و در موقع فتح تهران از طرف مجاهدین در طهران بود و آنچه توانست برضد انقلابیون و طرفداری از شاه و روسها تلگرافات و مقالات فرستاد). مشارالیه پس از ختم خطابه من در موقع سئوالات بلند شد و گفت این حرفها که از مشروطهخواهی ایرانیان گفته شد اساسی ندارد و من خودم در طهران بودم وقتیکه مجلس شورای ملی اقدام بتأسیس بانک ملی کرد و همهگونه مساعی و تبلیغات در باب جمع پول برای بانک کرد کسی کمکی نکرد بجز خوردهپاها و اصناف و غیره که جمعاً صدهزار تومان بیشتر حاصل نشد. من در جواب گفتم بیان این آقا به خیر ما بود زیرا که اولا اگر در مملکتی اعیان و اشراف طالب اصلاحات و آزادی باشند و توده مردم نسبت به آن بیقید باشند برای آن مملکت نجاتی نیست ولی بالعکس اگر عامه ملت و خوردهپا شور اصلاح و آزادی داشته و طبقه اشراف پوسیده مخالف آن باشند آن ملک بساحل نجات میرسید و ثانیاً حساب ایشان صحیح نیست چه نهتنها صد نفر از بزرگان و رجال در طهران هر یک پنجهزار تومان امضا کردند که نیممیلیون تومان میشود و نهتنها یک میلیون تومان از تبریز وعده کردند من فقط دو نفر را نشان میدهم که آن صدهزار تومان رقم ایشان را به تنهائی دادند و آن ظلالسلطان بود که هفتاد هزار تومان و مشیرالدوله که سی هزار تومان تعهد کردند. مشارالیه باز گفت که آیا این پولها نقد بود مرحوم براون بمن مجال جواب نداده گفت آیا پولهائی که بانکهای شما در انگلیس دارند نقد است؟ پس رئیس جلسه مداخله کرده و آن معاند را از دنبال کردن اعتراضات خود منع کرد و بعضی از مهمترین وکلای انگلیس آن شخص را رد کرده و ملامت نمودند. چندی بعد من بر اثر تلگرافی که از آذربایجان بمن رسید و دعوت به تبریز
برگه:Khatabeh-Taghizadeh.pdf/۱۰۵
ظاهر