قدرتمند شده بود. کمکم تحریکاتی از ناحیه دربار در میان مجلس صورت میگرفت، مجلسی را که خود قوامالسلطنه انتخاب کرده و مانع از انتخاب دکتر مصدق شده بود، رأی اعتماد به او نداد و حکومتش را ساقط کرد. محققاً سیاست انگلیس هم در این امر بیتأثیر نبود. در موقع سقوط حکومت قوامالسلطنه به دوستان و یاران مطمئنی که در مجلس داشت سفارش کرد که رأی تمایل به دکتر مصدق بدهند. آنطور که به خاطر دارم از صد نفر نمایندهای که رأی تمایل دادند، پنجاه رأی مصدق داشت و پنجاه رأی حکیمالملک و چون شاه با مصدق مخالف بود آقای سردار فاخر هم که در آنموقع رئیس مجلس بود و رئیس مجلس معمولاً رأی نمیداد، او هم رأی خود را به آراء حکیمالملک اضافه کرد و بدین ترتیب حکیمالملک با اکثریت فقط یک رأی فرمان نخستوزیری گرفت و کابینه را تشکیل داد.
س- من اینجا دو تا سؤال از شما دارم آقای دکتر. یکی اینکه قوامالسلطنه چرا سفارش کرد که به مصدق رأی بدهند و اصولاً آیا از نظر قوامالسلطنه دربارهی دکتر مصدق اطلاع دارید و یک مقداری راجع به این موضوع برای ما صحبت بفرمایید. دیگر اینکه علت خصومت شاه آنموقع با دکتر مصدق چه بود؟
ج- عرض کنم باز هم موارد دیگری پیش میآید که ما به این نوع سؤال جواب بدهیم و وارد بحث آن شویم. محمدرضا شاه اصولاً با هر کسی که شخصیتی و قدرتی داشت و میتوانست در مقابل او ایستادگی کند، ولو اینکه بسیار کارآمد و بسیار وطندوست و بسیار درستکار و خدمتگزار باشد، مخالفت میکرد. شاه با دو نوع افراد مخالف بود. یکی با افراد قوی و محکم و صاحب اراده و دیگر با افراد درستکار و صدیق و به همین جهت در طول حکومتش با اغلب رؤسای دولتی که دارای قدرت وشخصیت بودند، مخالفت میکرد. با کابینه اول قوامالسطنه که در سال ۱۳۲۲، در سالهای اول جنگ بینالمللی در ایران تشکیل شد از در مخالفت درآمد و توطئههائی بر علیه او ترتیب دارد و تظاهراتی بوسیله ایادیاش و از جمله مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات به راه انداخت. دانشجویان دبیرستانها به خیابان ریختند و بر علیه قوامالسلطنه تظاهر کردند که زد و خورد و تیراندازی صورت گرفت که بعد