برگه:Karimsanjabi.pdf/۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۶ –

به اشغال ایران میفرمودید و قوای متفقین.

ج- بله. صحبت‌های دیروز ما به اینجا رسید که چگونه تدابیر قوام‌السلطنه و پشتیبانی‌های بین‌المللی به نتیجه رسید و روسها هم ایران را تخلیه کردند و غائله آذربایجان و کردستان خاتمه یافت. بلافاصله بعد از اینکه روسها از ایران بیرون رفتند، رژیم آذربایجان و کردستان خودبه‌خود فرو ریخت.اینکه گاهی بعضی از فرقه‌های چپ و بعضی از عناصر جاهل و یا تحریک شده از آن دوران با تجلیل و تکریم یاد میکنند و آن را به عنوان یک نهضت اصیل معرفی مینمایند این واقعاً کذب محض و جعل تاریخ است. پیش از آنکه نیروهای نظامی ایران به آذربایجان برسد، آن دستگاه‌ها خودبه‌خود پاشیده شده بودند. برای اینکه پایگاه واقعی در میان مردم محل نداشتند و تکیه‌گاه و پشتیبانشان نیروی خارجی بود که در آنجا وجود داشت. وقتی که آن تکیه‌گاه از پشت آنها برداشته شد، بلافاصله سقوط کردند.در آن زمان دستگاه حکومت ایران و ارتش ایران میبایستی توجه به این نکته کرده باشند که یک نهضت صوری و مصنوعی که پشتیبانی از طرف مردم نداشت، نباید با مردم و با افرادی که شاید از روی اکراه به آن آلوده شده‌اند، با خشونت و کینه‌توزی رفتار کنند. متأسفانه از ناحیه‌ی ارتش در آذربایجان و در کردستان تعدی و خشونت زیاد شد، جمعی را گرفتند و کشتند. از آن جمله سران فرقه دموکرات کردستان قاضی محمد و صدر قاضی برادر و برادرزاده‌هایش بودند که اعدام شدند. به نظر بنده، این یک اشتباه مطلق بود اگر قاضی محمد و دیگران را نگه میداشتند. بعداً میتوانستند از آنها استفاده بکنند. حتی خود قوم‌السلطنه هم آنطوری که ما اطلاع داشتیم با آن تندروی و خشونت و اعدامها موافق نبود. نکته دیگری که باید تذکر داده شود این است که افتخار این پیروزی از ناحیه ایران هر چه بود، میبایستی به سیاست قوام‌السلطنه نسبت داده شود، ولی شاه برحسب شیوه‌ی معمولش در رژه‌های بیموردی که هر سال ترتیب میداد، تنها خود را عامل آن معرفی میکرد و اسمی از قوام نبود.

س- آقای دکتر، من میخواستم یک سؤال دیگر که الان به نظرم آمد از حضورتان بکنم و آن در رابطه با همان ناراحتی‌هائی بود که در ایل قشقایی و جریان قاضی محمد است و این دخالت شخصی به نام چارلز اچ وات که مسئول امور شرقی سفارت انگلیس در ایران بود.