برگه:Karimsanjabi.pdf/۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۶ –

مردم طوایف گوران که آنها هم ده، پانزده هزار خانوار هستند و بیشتر مردم سنجابی پیرو سیدبراکه و خاندان او می‌شوند. این وحدت مذهبی یکی از وسایط پیوند دادن تیره‌های مختلف سنجابی بهمدیگر بود.یکی دیگر از وسایل پیوند آنها همان محلهای سکونت ییلاقی و قشلاقی آنها بود. سنجابی‌ها در ابتدا جزو ابواب جمع ایل بزرگ زنگنه محسوب می‌شدند، به‌طوری که میدانید زنگنه از ایل‌های خیلی بزرگ کرد ایران بوده و در زمان پادشاهان صفویه عظمت و اعتبار زیادی داشته است. شیخ علیخان زنگنه صدراعظم بعضی از پادشاهان صفوی ظاهراً شاه‌سلیمان مردی فوق‌العاده مقتدر و توانا و سردار بزرگی بود، ایل زنگنه تا این اواخر در ایران به صورت ایلی وجود داشت، هرچند بعداً رؤسای آنها شهرنشین شدند و شیوه‌ی ایلی را از دست دادند، خانواده زنگنه در کرمانشاه از مهم‌ترین خانواده‌های آن شهر هستند. طوایف زنگنه هم در بین ایلات دیگر پراکنده و مستهلک شدند. ولی هم اکنون یک ایل زنگنه در خاک عراق وجود دارد که از حدود خانقین تا کرکوک پراکنده هستند.به‌هر حال، در دوره قاجاریه این تیره‌های کوچیده و یا کوچانده شده‌ی سنجابی را ابواب جمع زنگنه کردند. پیداست که زنگنه چون ایل قوی و مقتدری بوده، سنجابی‌ها پیوستگی به آن را برای خودشان وسیله حمایت و پشتیبانی میدانستند. تا زمان حسن‌خان جد اعلای من که الان اسم بردم، سنجابی‌ها جزء ایل زنگنه بودند، ولی در زمان حسن‌خان اختلافی با رئیس ایل زنگنه پیدا می‌کنند و زد و خورد و قتل و کشتاری بین اینها رخ می‌دهد. از آن تاریخ، مدتی ایل سنجابی متواری می‌شود تا اینکه بعداً دولت موقت و والی کرمانشاه فرمان ریاست ایل سنجابی را به‌صورت ایل جدایی به همان حسن‌خان می‌دهد و او در این ایل سنجابی موجود اولین رئیس ایل می‌شود. بنابراین، تاریخ پیدایش این ایل شاید در حدود صدوپنجاه سال بیشتر نباشد. حسن‌خان پسرهای متعددی داشته که بزرگ‌ترین آنها محمدرحیم‌خان و کوچک‌ترین آنها شیرمحمدخان صمصام‌الممالک جد پدری من بود. شیرمحمدخان نیز سه پسر نامی داشت. پسر بزرگ‌ترش قاسم‌خان ملقب به سردار ناصر پدر من بود. از پسرهای دیگرش یکی سردار بسیار معروف و با کفایت و وطن‌دوست ایران علی‌اکبر‌خان سردار مقتدر بود که