بود، «اعلیحضرت اینها را فرستادهاند که من به شما بدهم که هم در اختیارتان باشد برای امور حزبی، هم روزنامه را در تحت اختیار بگیرید».
س- همین روزنامه کیهان؟
ج- بله. همین روزنامه کیهان. گفتم حضور اعلیحضرت از قول من عرض کنید چنین کاری نه به صلاح شما است و نه به صلاح ما. ما تا زمانی میتوانیم به شما خدمت کنیم و مفید باشیم که از شما استفاده مالی نکنیم. علاوه بر این، شما اگر به یک جمعیت حزبی پول بدهید، مورد اعتراض و حملات دیگران قرار میگیرید. این بود که بنده آنها را دوباره به زیر بغل آقای فردوست دادم و برگرداندم.
ما از جهت پول فوقالعاده در مضیقه بودیم. یکی دو تا گاردن پارتی دادیم که قریب بیست، سی هزار تومان جمعآوری کردیم و از پول ماهانهای که خودمان میدادیم، میتوانستیم به سختی چرخهای حزب را به راه بیندازیم. مجلس چهاردهم هم تشکیل شده بود ما علناً و یکسره پشتیبانی از دکتر محمد مصدق میکردیم. مصدق هم مشغول فعالیت سیاسی شد. یکی از وکلای مجلس که الان متأسفانه اسم او را به خاطر ندارم، در یکی از جلسات به مصدق ناسزا گفت. عدهای از جوانان ما که جوانان تند انقلابی و ملی بودند، شبانه به منزل او رفتند و موقعی که او وارد منزلش میشد جلوی او را میگیرند و کتککاری مفصلی میکنند و سر و صورتش زخمی میشود و به او میگویند این سزای کسی است که به مصدق بد بگوید.
س- آن شخص خودش نماینده مجلس بود؟
ج- بله. خودش هم نماینده مجلس بود. فردای آن روز این شخص در مجلس اعلام کرد که این حمله را دکتر سنجابی و مهندس فریور ترتیب دادهاند و حال آنکه آنوقت فریور با ما همکاری نداشت، ولی او هم نماینده مجلس و بسیار مورد توجه مردم بود.
س- شما فرمودید که دکتر مصدق هم وارد فعالیتهای حزبی شد؟ کدام حزب را میگویید؟
ج- وارد فعالیت حزبی خیر، وارد فعالیت سیاسی در پارلمان شد. اولین فعالیت سیاسی مصدق در پارلمان، مبارزهای بود که علیه اعتبارنامهی سیدضیاء کرد. بنده