که ماسونها در ایران داشتند و بهخصوص در دورهی محمدرضا شاه که بعداً شاید دربارهی آن صحبت بکنیم، بسیار نقش بد و کثیفی داشتند. فراماسونری ایران به صورت یک رکن و یک آلت و اسباب دست سیاست خارجی معرفی شده و مورد نفرت مردم وطندوست و آزاده ایران قرار گرفتند. هرچند باید این را اضافه کنم که ماسونهای دوره اول، اوایل مشروطیت و اواخر سلطنت ناصرالدین شاه که پیدا شدند غالباً مردمان آزاده و وطندوست و ترقیخواهی بودند که مثلاً شخصیتی مثل مرحوم دهخدا نیز چند صباحی در آن بود. حتّی گویا پای مرحوم دکتر مصدق را نیز برای مدت بسیار محدودی به آنجا کشانده بودند. رویهمرفته ماسونری اول در ایران که به وسیله مرحوم آدمیت به وجود آمده بود، مرکب از شخصیتهای مورد توجه مردم و درستکار بودند. نقش بعد ماسونری که دوره فساد آن در ایران بود باعث بدنامی و رسوایی آن شد که در کتابهائی که اخیراً منتشر شده و دیدهاید آنها را کاملاً بیان کرده است.
س- بله. بالاخص در کتاب اسماعیل رائین.
ج- بله. بهخصوص در کتاب اسماعیل رائین که بعداً اگر شد درباره آن هم صحبت میکنیم. عرض کنم فروغی به همین جهت هم که در یک سازمان مخفی جهانی، وابسته به سیاستهای خارجی شرکت و مقام مهم ارجمندی داشت، مورد اعتراض و ایراد مردم ایران قرار میگرفت. ولی در این زمان گرفتاری و اشغال او که نخستوزیر شد نقشی به کار برد که برای ایران بسیار مفید بود و کاری غیر از آن نمیشد کرد. البته باید بگوییم که در آنموقع آمریکائیها هم در این امر مؤثر بودند. مخصوصاً شخص روزولت که هنوز هم قوای آمریکا وارد ایران نشده بود، کمک بسیار کرد به اینکه انگلیسها و روسها با دولت ایران قراردادی ببندند که ورود نیروی آنها به ایران به عنوان نیروی اشغالگر نباشد و تعهد بکنند که بعد از اینکه جنگ خاتمه پیدا کرد در مدت معینی از ایران خارج بشوند. با اینکه ایران در آنموقع خواه ناخواه و عملاً تحت تصرف نیروی خارجی قرار گرفته بود و آنها هرچه مطابق سیاست و مصلحتشان بود، میکردند، به دست آوردن چنین قراردادی و گرفتن چنین تعهدی از آنها که عنوان اشغالگر ندارند و بعد از خاتمه جنگ حداکثر در مدت شش ماه از