البته، بنده به خاطر دارم که عامهی مردم و بسیاری از افراد وطندوست در این دوره که او زمامدار شد و با قوای اشغالگر همکاری میکرد، به علت همین سازش و همکاری با آنها نسبت به او بدبین و معترض بودند و حتی روزی در مجلس یکی از افراد وطندوست و آزادیخواه مملکت به نام محمدعلی روشن به عنوان اعتراض، سنگی به طرف او پرتاب کرد که به سر او خورد. مرحوم دکتر مصدق هم به علت نقشی که او در تجدید قرارداد نفت در دوره رضاشاه با انگلیسها داشت و تسلیم شدن به خواستههای انگلیسها و قبول قراردادی که به مراتب از قرارداد پیشین دارسی زیانبخشتر بود، فروغی را گناهکار میدانست و حتی عنوان خیانتکار به او داد. ولی حالا که زمان گذشته است و ما میتوانیم قضاوت بکنیم، نظر خود من بر این است که فروغی مرد خیانتکاری نبود و در آن عمل قرارداد هم او درست نخستوزیر بود، ولی پیش از اینکه عامل باشد، در جریان کاری افتاد که دیگران ترتیب دادند و رضاشاه هم با زبونی تسلیم خواستهی انگلیسها شد.
س- این عین همان استدلالی است که تقیزاده هم در دفاع از خودش مطرح کرد.
ج- بله. تقیزاده هم در دفاع از خودش کرد. فروغی شخصیت فرهنگی بزرگی داشت. او یکی از بهترین نویسندگان ایران بود. قلمش امروزه هم میتواند در ایران سرمشق باشد. نوشتههائی که از او باقی مانده، بسیار ذیقیمت است. در غالب رشتهها، کتاب نوشته است. کتابهای درسی در فیزیک، در تاریخ، در اقتصاد. اولین کتاب اقتصادی که از خارجی ترجمه شد و سالهای سال در مدرسه سیاسی تدریس میشد، کتابی بود که او ترجمه کرده بود. بعد هم در دورههای آخر عمرش به کار فلسفه و به نشر افکار افلاطون و سقراط پرداخت و کتاب جالبی در تاریخ فلسفه به نام «سیر حکمت در اروپا» تألیف و کتاب «سماع طبیعی» مبتنی بر فلسفه ارسطو را از ابوعلی سینا ترجمه کرد و باز ایراد دیگری که بر او وارد میشد این بود که او شخصیت درجه اول فراماسونری ایران بود. این مطلب محقق است که فروغی در سازمان فراماسونری نه تنها در ایران شخص اول بود، بلکه در جهان فراماسونری احترام فوقالعادهای داشت. نظر به نقش پنهانی