پرش به محتوا

برگه:Karimsanjabi.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۴ –

که قوای روس از شمال و قوای انگلیس از جنوب و از غرب به ایران حمله کرده‌اند، رادیوی ایران این خبر را داد و اضافه کرد که نیروهای دولت در برابر متجاوزین ایستادگی میکنند. اعلامیه شماره یک ستاد ارتش ایران هم صادر شد. اعلامیه‌ای که فقط شماره یک بود و به شماره دو نرسید.

س- محتوای اعلامیه شماره یک را به خاطر دارید آقای دکتر؟

ج- بله. آن اعلامیه شماره یک خبر از ورود قوای روس در شمال و انگلیسها از جنوب و از غرب ناحیه کرمانشاه میداد و اینکه نیروهای دولت در مقابل آنها ایستادگی کرده و ارتش مقاومت خواهد کرد و تسلیم زور و فشار اجنبی نخواهد شد و به مردم و به ملت اطمینان میداد. رادیوی بی‌بی.سی را هم که گرفتم دیدم با لحن فوق‌العاده شدید و غیرمنتظر و غیرعادی شروع به حملات به شخص رضاشاه کرده و فجایع او را بیان میکند و اینکه او آزادی ایران را از بین برده، مشروطیت را پایمال کرده، املاک وسیع به دست آورده، سرقت‌هائی که کرده، فساد اخلاقی که توسعه داده، مردم بیگناهی را که به قتل و کشتار رسانده، خلاصه تمام مسائلی که در دوران رضاشاه با سکوت انگلیسها و شاید هم قسمت‌های اول آن با موافقت و اشاره‌ی خود آنها صورت گرفته بود، با حملات تند به رضاشاه بیان کرد و اینکه او ایران را پایگاه سیاست و خرابکاری آلمان قرار داده بود و ما نمیتوانستیم در برابر این اوضاع سکوت اختیار کنیم و از این جهت قوای ما وارد شدند و ما به عنوان دشمن وارد ایران نمیشویم، بلکه باید این نظامی که دشمن ایران و جهان هست از بین برود، و از این قبیل حرف‌ها.

بلافاصله بر همه مردم ایران معلوم شد که شخص رضاشاه که تا آن‌موقع تابو بود و کسی جرأت نمیکرد کوچک‌ترین کلامی به عنوان انتقاد درباره‌ی او بگوید و یا بنویسد، با این لحن شدید مورد حملات بیگانه مخصوصاً انگلیسها قرار گرفته و علاوه بر این قوای آنها هم وارد ایران شده. در واقع، این پایان کار اوست. یک هرج و مرج و بیچارگی و پریشانی فوق‌العاده‌ای در دولت و در مردم به وجود آمد. بنده توی خیابان که رفتم، عده‌ای از مردم را میدیدم که سراسیمه هستند و نمیدانند چه‌کار باید بکنند. به چند نفر از رؤسای ادارات که دوستانم بودند برخوردم به من گفتند چرا در اینجا مانده‌اید؟