ج- احمدشاه تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، آدم ضعیفی بود. آدمی ترسو و به علت ثمن و چاقی فوقالعادهای که داشت، بیمار و بیحال بود. اما از لحاظ مالی، آدم درستی بود. دزدی و مداخله در امور مالی و یا تحصیل ثروت فوقالعاده از او در ایران دیده نشد. در آن زمان دولتهای ایران مخصوصاً دولت وثوقالدوله که این قرارداد را بسته بود، ماهیانه از انگلیسها برای چرخاندن کار خودشان و برای کارهای سیاسیشان پول میگرفتند. یکی از کارهای عمده آنها این بود که در میان احزاب و باقیماندگان احزاب تفرقه به وجود بیاورند و زمینه را برای قرارداد درست بکنند و انتخابات مجلس چهارم را هم در همان سالهای فترت مجلس به آن منظور کردند که یک عده وکلای موافق با قرارداد انتخاب بکنند و روزنامهها و احزاب را هم موافق با آن بکنند. این بود که در داخل حزب دموکرات در داخل آنهایی که در تهران مانده بودند، خیلی فعالیت کردند، مخصوصاً نصرتالدوله که یک سازمانی، طرفدار خودشان به وجود بیاورند و حزب دموکرات در آنموقع به دو دسته تقسیم شدند که در تاریخ آن حزب معروف شدند به تشکیلاتی و ضد تشکیلاتی. ضد تشکیلاتی که رهبر آنها مرحوم سیدمحمد کمرهای بود، آنهایی بودند که ملی بودند و میدانستند آن کارگردانهائی که میخواهند حالا تشکیلات بدهند کسانی هستند که میخواهند برای نصرتالدوله و وثوقالدوله کار بکنند. باری احمدشاه را که انگلیسها و آن حکومت به اروپا بردند و با همه ضعف و ناتوانی و بیحالی که داشت این آخرین پادشاه قاجار این نیکنامی را برای خودش حفظ کرد که مطلقاً درباره آن قرارداد یک کلام در مهمانیها و در مجالس رسمی آنجا بر زبان نیاورد و این یکی از عقدههای سیاست انگلیس علیه او بود. به علت اینکه مردم ایران مقاومت شدید در برابر قرارداد کردند و به علت اینکه حکومت انقلابی در روسیه استقرار یافت و آن سردارها و یاغیها از بین رفتند و دیگر اجرای آن قرارداد ۱۹۱۹ و اتصال امپراتوری از مصر تا سنگاپور به آن صورت عملی نبود، انگلیسها در این موقع به فکر و تدبیر دیگری افتادند و آن این بود که در مقابل
برگه:Karimsanjabi.pdf/۲۳
ظاهر