جلسات مهمانی بزرگ یا کوچک که گاهی با یکدیگر داشتیم. در اواخر زمان حکومت دکتر اقبال نارضاییهای مردم به قدری تظاهر کرده بود که بهتدریج آمریکاییها هم متوجه این مطلب شدند، متوجه توسعه فساد در دستگاه دولتی و فقر مردم ایران و نارضاییهای عمومی شدند و اصلاحاتی میخواستند.
از اواخر زمان دکتر اقبال بود که طرح بسیار ناقص و واقعاً صوری به نام طرح اصلاحات ارضی علنی شد. در آنموقع، عوامل آمریکایی که در ایران بودند با کمکهای بالنسبه وسیع مالی و تسلیحاتی که به ایران میکردند، متوجه این نکته شده بودند که در ایران باید نسبت به طبقه محروم و مظلوم و کشاورزان اصلاحاتی اساسی به عمل بیاید و فشاری که از ناحیه آنها وارد میآید دولت وقت و شاه را وادار کرده بود که در این موضوع دست به اقداماتی بزنند طرح ظاهرفریب و توخالی دکتر اقبال پاسخی به این فشارها بود.
در همین اواخر سپهبد بختیار هم به هوسهایی افتاده بود، شاید در حدود سال ۱۳۳۸ بود که او نیز میخواست به قدرت دستیابی پیدا بکند و اختلافاتش با شاه و با حکومت بهتدریج ظاهر میشد. او به وسیله سازمان امنیت نوبنیاد که در اختیار داشت برای خودش در ارتش قدرتی به وجود آورده و در مقام این بود که شاید از بعضی از عناصر جبهه ملی هم استفاده کند و وسیلهی عمدهاش در این خط پسرعمویش دکتر بختیار بود. از جمله کارهایی که در آنموقع، در همان اواخر حکومت دکتر اقبال صورت گرفت تشکیل کمیتهای به نام کمیتهی طرفداری از کشورهای آفریقایی و آسیایی بود که دکتر بختیار در آن شرکت داشت.
س- دکتر شاپور بختیار؟
ج- بله و بنده را هم دعوت کردند و من هم چند مدتی در آن عضویت داشتم.
س- این کمیته را چه کسی تشکیل داده بود آقا؟ اصلاً این کمیته را چه کسی پیشنهاد کرده بود؟
ج- شخصی که این کمیته را میگرداند، آقای دکتر اعتبار بود که زمانی هم وزیر شده و هوای زمامداری در سر داشت و یک عده افراد را هم جمع کرده بود که هیچ عمل مفید و مؤثری از آنها در کمک به مردم آسیایی و آفریقایی ساخته نبود؟