که مورد نظر و سیاست آنهاست باید افراد، عناصر و یا جمعیتهایی را که مورد توجهی ملت هستند، آنها را به هر ترتیبی که ممکن باشد، ملکوک و متهم کنند و یا بیقدر و ارزش جلوه بدهند تا توجه مردم از آنها برگردد ولی با عناصری که مرتجع هستند و خیانتکار هستند و با دستگاههای دیکتاتوری که در میان مردم منفور هستند، مدارا کنند زیرا آنها را در موقع لازم به آسانی میتوان کوبید، بهخصوص که این نوع حکومتهای فاسد و دیکتاتوری غالباً وابسته به سیاستهای خارجی دیگری هستند و مدارا و سازگاری با آنها ممکن است جزء بند و بستهای تقسیم مناطق بین ابرقدرتها باشد. این بود که دولت شوروی بنابر سازش محرمانه با انگلیسیها نسبت به نهضت ملی ایران و حکومت دکتر مصدق خوشبین نبود و جمعیتهای وابسته به آن مرتباً در مطبوعات خود و تظاهرات خود علیه نهضت ملی ایران شعار میدادند و کارشکنی میکردند. تأخیر آنها در پرداخت وجوهی که دین قانونی آنها بود، آن هم جزئی از آن ساخت و پاخت آنها با سیاست خارجی بود. حاضر نشدن آنها و اقمار سیاسی آنها برای خرید نفت ایران آن هم جزئی از همان سیاست بود.
س- بعد طلاها را به دولت زاهدی تحویل دادند؟
ج- بله. آنها را به دولت زاهدی تحویل دادند.
س- صحبت میفرمودید راجع به کمک آمریکاییها به دولت زاهدی.
ج- بله. آمریکاییها به دولتهای ایران از آن به بعد شروع به کمکهایی کردند. در همین زمان بود که در کشورهای عربی حرکتها و هیجاناتی پیش آمد. نهضت ناصری ظاهر شد، بعد از آن انقلاب عراق پیش آمد که شاه ایران را سخت نگران و متوحش کرد. محمدرضا شاه نسبت به نهضتهای ملی و ناسیونالیسم عربی به کلی مخالفت و بدبین بود و برعکس با کشورهای سلطنتی عربی که طرف توجه مردم هم نبودند، مثل حکومت عربستان سعودی، سلطنت هاشمی عراق و پادشاهی اردن و پادشاه مراکش حسن رابطه و دوستی نزدیک داشت. مخصوصاً با ناصر که در آنموقع محرک و باعث یک نهضت ناسیونالیسم عربی شده و جوششی در جوامع عربی به وجود آورده بود، جداً سر مخالفت داشت و خطراتی را که