برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۶۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
سنجابی (۱)
– ۸ –

اتومبیل خود من هم همانجا بود. برای اینکه نشان بدهند که نسبت به من سوءنیتی ندارند، گفتند: «اگر میل دارید سوار اتومبیل خودتان باشید». من سوار اتومبیل خودم و آنها همراه من، مرا به سازمان ارتشی پشت قصر قجر بردند، همانجایی که معمولاً زندانیان سیاسی جبهه ملی را نگاه می‌داشتند. من این بار فقط در حدود چهار روز در زندان ماندم. در همان ایام شاه عازم خوزستان شد و سپهبد بختیار را هم همراه خود برد. صبح روز پنجم به منزل من تلفن کردند که برایم اتومبیل بفرستند. مرا اول به محل اداره‌ی کل شهربانی که دفتر حکومت نظامی هم آنجا بود، بردند. سرتیپ شعشعانی معاون سپهبد بختیار مختصر صحبتی با من کرد و بعد اجازه دادند که به منزل خود برگردم.

مهندس حسیبی هم در همان ایام از اختفا بیرون آمد و رفت به قم متحصن شد. در آنجا او را گرفتند و به همان محل که من بودم آوردند و بعد از چند روز آزاد کردند.

مهندس زیرک‌زاده هم مدتی در زندان باقی ماند و بعد او را نیز آزاد کردند. از جمله کسانی که در روز کودتا با دکتر مصدق زندانی شده بود، دکتر شایگان و مهندس رضوی و دکتر صدیقی را با هم محاکمه و محکوم کردند. بعد از محاکمه‌ی بدوی آنها مدتی آزاد می‌شوند و سپهبد هدایت از طرف شاه با آنها ملاقات می‌کند و از آنها می‌خواهد که وفاداری خود را نسبت به شاه اعلام بکنند و در واقع یک نوع توبه‌نامه‌ای بدهند و یا اظهار ندامتی بکنند.

س- بله. آن‌موقع گرفتن توبه‌نامه مد بود.

ج- دکتر شایگان و مهندس رضوی جواب‌های خشکی به سپهبد هدایت می‌دهند. او به آنها می‌گوید: «شاه واقعاً حق دارد هر چه با شما بکند». ولی دکتر صدیقی که می‌داند چگونه حرف‌هایش را از روی حساب و سنجیده بزند رضایت سپهبد را جلب می‌کند. در نتیجه، دکتر شایگان و مهندس رضوی هر کدام به سه سال حبس محکوم می‌شوند ولی دکتر صدیقی برائت حاصل می‌کند. دکتر شایگان هم مدتی در زندان بود ولی بعد آزاد شد و اجازه گرفت و به آمریکا آمد و تمام مدت در آمریکا بود تا اینکه چند سال پیش فوت کرد. روانش شاد.

در مدتی که بنده در اختفا بودم، جریان نهضت مقاومت ملی صورت گرفت و این نهضت مقاومت با همت آیت‌الله زنجانی تشکیل شد، در واقع او کارگردان آن بود و رفقای ما هم که آزاد بودند با او ارتباط داشتند. آنها روزنامه‌های مخفی و اعلامیه‌هایی منتشر می‌کردند و دست به