فرانسهاش: Essai sur l’économie rurale et le régime agraire de l’ Iran. بنده به اطلاع خودم بار اول، اولین کسی بودم که به موجب مدارک متّقن تاریخی ثابت کردم که رابطه مالک و زارع در ایران از جملهی روابط حقوق خصوصی و از قبیل قراردادهای آزاد، مزارعه و مساقات که در فقه اسلامی وجود دارد، نیست. بلکه ناشی از حق حاکمیت و ناشی از حق خراج دولت است، خراجی که در زمان ساسانیان در ایران معمول بوده و بعداً خلفای اسلام هم عین آن ترتیب را ادامه دادند و این حق خراج و حق دیوانی بعداً در دوره ملوکالطوایفی به وسیلهی قدرتمندان غصب شده و بنابراین رابطه مالک با زارع بیش از آنکه رابطه دو شریک و بیش از اینکه رابطهی حقوق خصوصی باشد، رابطه حاکم است با تابع و مالک پیش از آنکه مالک زمین باشد مالک رعیت و حاکم بر رعیت است. این رسالهای بود که من نوشتم که شاید اگر در آنموقع در ایران شهرت و انعکاس پیدا میکرد، برای من مایهی زحمت میشد، ولی آن کتاب در کنج کتابخانههای دانشگاههای فرانسه باقی ماند. بعد از شش سال ما به ایران مراجعت کردیم، یعنی در اواخر سال ۱۳۱۳. در اوایل سال ۱۳۱۴ من به سِمَت دانشیاری وارد خدمت در دانشکده حقوق شدم. در مدت شش سال قبل از ورود آثار جنگ بینالملل دوم به ایران یعنی تا سال ۱۳۲۰ من علاوه بر سمت استادی دانشکده حقوق، سمتهای اداری دیگری هم داشتم. از جمله، مدتی معاون اداره کل اوقاف بودم، مدتی رئیس اداره تعلیمات عالیه و رئیس دبیرخانه دانشگاه تهران در وزارت فرهنگ و بعد مدتی رئیس اداره حقوقی بانک ملی و بعد رئیس اداره کل آمار و بررسیهای وزارت دارایی و اقتصاد شدم. ولی در تمام این مدّت، از یک نقطه ضعف رنج میبردم و آن نقطه این بود که چون از خانواده رؤسای سنجابی بودم و غالب رؤسای سنجابی یا زندان بودند یا فراری و یا تحت نظر. عموی بزرگم چندین سال در همدان و در تهران زندانی بود. پدرم در تهران در تحت نظر بود و یک عموی دیگرم بر اثر سوءتفاهم یا بر اثر وحشت در سال ۱۳۰۹ که تعقیبش میکردند، مهاجرت کرد و به روسیه رفت و در آنجا در دام بزرگ دستگاه استالینی افتاد و آنطور که بعداً از بعضی از مطلعین مهاجر ایرانی شنیدم، جزء دستگیرشدگان و تصفیهشدگان دورهی
برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۶
ظاهر