در میان آنها از ناحیهی عوامل آخوندی بهبهانی و کاشانی پخش شده بود در آغاز عدهی معدود و ناقابلی بودند و اگر ما قبلاً به مردم اعلام کرده بودیم که در صحنهی دفاع حاضر بشوند یا اینکه یک دستهی نظامی کافی با چند تانک جلوی آنها را میگرفت، از همان ابتدای حرکت این جمعیت اغتشاشگر سرکوبی میشد. تا بعدازظهر هم از زاهدی و همراهان او هیچگونه خبری نبود. بعد از اینکه آنها جری و امیدوار شدند توانستند بهتدریج از سوراخهایشان بیرون بیایند و خودنمایی بکنند. دیروز در جریان صحبتم گفتم که من صبح همان روز به دانشکده افسری رفتم که در آنجا سخنرانی کنم و من یک ربع قبل از ساعت در آنجا و در میان جمع امرای ارتش بودم. شاید قریب یک، دو هزار نفر از افسران با درجات مختلف برای استماع سخنرانی بنده به دانشکده افسری آمده بودند و این خود بهخوبی نشان میدهد که جمع کثیری از ارتش اصلاً غافل و بیاطلاع نسبت به این امر بودند. متأسفانه تدارک مختصری که لازم بود برای این کار بشود ترتیب داده نشده بود. بله. آن روز بهطوری که دیروز توضیح دادم من در ساعت یک و نیم بعدازظهر از منزل مصدق بیرون آمدم و بعد که به وسیله رادیو از جریان خبردار شدم دیگر مجال برگشتن به آنجا را نداشتم. برای اینکه راهها قطع و عوامل کودتا مسلط شده بودند. در منزل دکتر مصدق که خود او و بعضی از وزرا و چند نفر از رفقای جبهه ملی بودهاند. بعد از آنکه پیروزی کودتا مسلم و یکی از محافظین منزل کشته میشود، ظاهراً ابتدا نریمان پیشنهاد خودکشی دستهجمعی میکند ولی بعد همهی آنها از راه پشتبام به یکی از خانههای همسایه پناه میبرند و فردا صبح خود را به حکومت کودتا معرفی میکنند و همگی دستگیر میشوند و خانه دکتر مصدق به کلی غارت میشود.
چند نفری که آن روز دستگیر نشدند و توانستند پنهان بشوند یکی بنده بودم، یکی مهندس حسیبی و دیگر مرحوم دکتر حسین فاطمی. بعد هم جریان محاکمه دکتر مصدق پیش آمد، جریان مفصلی که جزئیات تاریخی آن معلوم است و محتاج به توضیح بنده نیست.
س- آقای دکتر، من اینجا دو تا سؤال راجع به همین جریان ۲۸ مرداد دارم. یکی اینکه من از آقای خلیل ملکی شنیدم که ایشان به آقای دکتر مصدق پیشنهاد کرده بودند که از جوانان طرفدار نهضت ملی که نظام وظیفهشان را گذراندهاند یک گارد طرفدار نهضت ملی درست