برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۴ –

شدند. از وزیر دادگستری هم خواست فدائیانی را که گرفتار شده بودند آزاد کنند و به او گفت: «به جدم این فدائیان مرا می‌کشند».

س- به آقای لطفی؟

ج- نخیر به آقای امیرعلایی. ایشان دائماً مشغول مکاتبه با وزارتخانه‌ها بودند. به وزارت دارایی، به وزارت بازرگانی، به شهرداری تهران و غیره. وزرا هم نمیتوانستند به توقعات غیرقانونی ایشان ترتیب اثر بدهند. با اینکه مصدق بسیار مایل بود که خاطر ایشان را حفظ کند، ولی متأسفانه کار به حدی میرسید که قابل تحمل نبود. حالا غیر از خود کاشانی، پسرش سیدمحمد کاشانی و پسر کوچک‌ترش ابوالمعالی کاشانی و غیره همه مشغول این نوع کارها بودند. ابوالمعالی شاید بیشتر از هفده، هیجده سال آنوقت نداشت و ته ریشی گذاشته بود، ریشی کرکی که با هفده، هیجده سالگی میخواست وکیل مجلس بشود. یکی از دلایل آزردگی ایشان این بود.ولی علت اصلی دیگر را بنده مرتبط با سیاست خارجی میدانم. علی‌التحقیق سازمانی که علیه مصدق به کار افتاد و شروع به کار کرد، شبکه وسیع مرتبطی داشت و کاشانی هم مرتبط آن شبکه بود. بقایی، مکی، فرامرزی، حائری‌زاده، سرلشکر زاهدی، آیت‌الله کاشانی همه اینها هر کدام از طریقه خودشان مرتبط بودند و با هم کار میکردند. نمیشود گفت بعضی از اینها به عوامل خارجی مرتبط بودند و بعضی دیگر نبودند. اینها همه با هم و جزء یک توطئه بودند که بعدها به کودتا انجامید.

س- ولی مسئله این نبود که آیت‌الله کاشانی آنموقع فکری شبیه به فکر آیت‌الله خمینی داشته که میخواست آن را تحمیل بکند و یک حکومت اسلامی مستقر کند؟

ج- نخیر. کاشانی آن‌وقت میدانست که چنین کاری برای او غیرممکن است.

س- قرار بود که راجع به مخالفت آقای دکتر بقایی و حسین مکی هم توضیح بفرمایید.

ج- دکتر بقایی به نفاق‌افکنی‌اش ادامه میداد. مکی در سفرهایی که مصدق به آمریکا و لاهه کرد، همراه او نبود. برای اینکه مکی زبان خارجی نمیدانست و در کارهای حقوقی جهانی هم وارد نبود. به‌علاوه، او کارهای مهم سیاسی دیگری در تهران داشت. مصدق در ابتدا به مکی علاقه زیاد داشت. حرف مکی در پیش او خیلی بیش از حرف‌های ما تأثیر میکرد. بنده مکرر شاهد بودم در مواردی هر چه مکی میگفت، همان عملی میشد. ولی مکی با مذاکراتی که